loader image

جستجو

The importance of the agreement between Iran and Saudi Arabia1

کویینسی:
اهمیت توافق ایران و عربستان

مرکز مطالعات سورین

چکیده

اندیشکده « کویینسی» در مقاله تازه خود به بررسی اهمیت توافق ایران و عربستان پرداخت و تاکید کرد: اگر این توافق پابرجا بماند، گامی مهم به جلو در دیپلماسی منطقه‌ای خواهد بود و ممکن است به تسهیل پیشرفت به سوی آتش‌بس پایدارتر در یمن کمک کند.

فهرست مطالب

به گزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کوییسنی در مقاله تازه خود به‌قلم «دنیل لاریسون» نوشت: ایران و عربستان روز جمعه توافقی را برای احیای روابط عادی دیپلماتیک و بازگشایی سفارت‌های خود در مدت دو ماه منعقد کردند.

این توافق در پایان یک هفته مذاکرات با میانجیگری چین در پکن حاصل شد که به شکاف بین دو دولت پایان داد.

اگر این توافق پابرجا بماند، گامی مهم به جلو در دیپلماسی منطقه‌ای خواهد بود و ممکن است به تسهیل پیشرفت به سوی آتش‌بس پایدارتر در یمن کمک کند.

از سرگیری روابط عادی بین ایران و عربستان نتیجه این است که آن‌ها متوجه شده‌اند که خصومت شدید قبلی بین این کشورها نامطلوب بوده است.

احیای روابط دیپلماتیک نوشدارویی برای همه تنش‌های منطقه‌ای نیست، اما باید اثر تثبیت‌کننده‌ای داشته باشد که با افزایش تنش‌های ایران و آمریکا بسیار ضروری است.

میانجیگری چین نمونه‌ای از نقش سازنده‌ای است که گاهی قدرت‌های بزرگ دیگر می‌توانند در غرب‌آسیا داشته باشند.

همچنین نشان می‌دهد که وقتی یک قدرت بزرگ خود را در دام رقابت‌های منطقه نینداخته است، دیپلماسی چقدر می‌تواند مؤثرتر باشد.

چین از روابط نسبتاً خوبی با هر دو دولت برخوردار است و این کشور را در موقعیتی قرار می‌دهد که بتواند معامله‌ای را انجام دهد که احتمالاً آمریکا هرگز نمی‌توانست به آن دست یابد.

نزدیک به نیم قرن است که روابط ایران و آمریکا وجود ندارد. فقدان روابط عادی آمریکا و ایران برای آمریکا در تمامی مراودات منطقه‌ای این کشور یک نقطه ضعف بوده است.

دخالت عمیق واشنگتن در درگیری‌های منطقه‌ای، اثربخشی دیپلماسی آن را تضعیف می‌کند و نفوذ آن را محدود می‌کند.

آمریکا باید از تلاش‌های دیپلماتیک چین در زمانی که به چیزی مثبت و باثبات‌کننده منجر شود استقبال کند.

بدون شک دولت چین منافع خود را در ذهن دارد، اما این نباید ‌به‌عنوان چالش یا تهدیدی برای منافع محدودی که آمریکا در منطقه دارد، تلقی شود.

هم آمریکا و هم چین از یک غرب‌آسیای باثبات‌تر سود می‌برند، بنابراین به جای نگرانی در مورد از دست دادن نفوذ، سیاست‌گذاران در واشنگتن باید از اقدامات بی‌ثبات‌‌کننده بیشتر اجتناب کنند.

این دقیقاً همان رفتار مسئولانه بین‌المللی است که واشنگتن همیشه می‌گوید می‌خواهد از سوی دولت چین ببیند، بنابراین دولت بایدن باید نقش مثبت چین را در این مورد تصدیق کند.

همین چند سال پیش در سال 2018، محمد بن سلمان، حکومت ایران را به آلمان نازی تشبیه کرد و تهدید کرد که «جنگ» وارد ایران خواهد شد.

شکست‌های مکرر سیاست‌های سعودی در سال‌های اخیر و توانایی اثبات‌شده ایران در حمله به تاسیسات نفتی عربستان، دولت سعودی را مجبور کرد که رویکردی سازگارتر اتخاذ کند.

نقش چین در میانجیگری این توافق نشان می‌دهد که چگونه چین می‌تواند به تامین همکاری ایران کمک کند و این می‌تواند در نجات مذاکرات هسته‌ای نیز مفید باشد.

متأسفانه، با توجه به اینکه روابط کنونی آمریکا و چین تیره است، آمریکا برای استفاده کامل از ارتباط بین چین و ایران به سختی تحت فشار خواهد بود.

اگر آمریکا می‌خواهد در موقعیتی قرار گیرد که بتواند یک میانجی قابل اعتماد باشد، باید از آغوش یک‌طرفه مشتریان غرب‌آسیایی خود دور شود و باید ‌به‌دنبال ایجاد روابط بهتر با رقبای خود باشد.

برای این منظور، آمریکا باید ارائه هرگونه تضمین امنیتی برای مشتریان خود را رد کند و نباید با فروش بیشتر تسلیحات به مسابقه تسلیحاتی منطقه‌ای دامن بزند.

آمریکا باید به طور کلی رویکرد متعادل‌تری نسبت به منطقه داشته باشد و این امر مستلزم آن است که دولت ما از جانبداری در نزاع‌هایی که ربطی به امنیت آمریکا ندارد، خودداری کند.

احیای روابط عادی بین عربستان و ایران همچنین باید به ما یادآوری کند که تعامل دیپلماتیک پایدار پاداش یا امتیازی برای طرف مقابل نیست، بلکه بخشی عادی و ضروری از امور بین‌المللی است.

امتناع از داشتن روابط دیپلماتیک با کشوری دیگر رویکردی عجیب و خودباختگی است که وضعیت هر دو کشور را بدتر می‌کند.

عادی‌سازی همه مشکلات را در یک رابطه معین حل نمی‌کند، اما ابزاری برای حل بسیاری از اختلافات با هزینه بسیار کمتر برای هر دو دولت فراهم می‌کند.

اگر سعودی‌ها و ایرانی‌ها با وجود بی‌اعتمادی متقابل می‌توانند این کار را انجام دهند، چرا آمریکا و ایران نمی‌توانند همین کار را انجام دهند؟