loader image

جستجو

Eurasia is stable in the midst of crises

چاینا دیلی:
اوراسیا در میان بحران‌ها پایدار است

مرکز مطالعات سورین

چکیده

روزنامه «چاینا دیلی» در مقاله‌ای ضمن اشاره به درگیری روسیه و اوکراین و رویارویی روسیه و غرب، تاکید کرد: ثبات داخلی کشورهای منطقه، اوراسیای بزرگ را از اثرات سرریز مخرب درگیری‌های خارج از منطقه ایمن می‌کند.

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکز مطالعات سورین،‌ روزنامه چاینا دیلی در مقاله‌ای به‌قلم «شو یینگ» نوشت: به‌رغم درگیری روسیه و اوکراین و رویارویی روسیه و غرب، اوراسیا بزرگ بر خلاف انتظارات مبنی بر درگیر شدن منطقه در درگیری و غرق شدن در بی‌ثباتی، نسبتاً پایدار باقی مانده است.

اغراق نیست اگر بگوییم تلاقی عوامل جغرافیایی، سیاسی، نهادی و اقتصادی اوراسیا بزرگ را در برابر تشدید رقابت قدرت‌های بزرگ در اطراف منطقه اوراسیا مقاوم کرده است؛

این مقاومت مقرون عوامل مختلفی است که در این متن به آن‌ها می‌پردازیم.

اول اینکه هسته اوراسیا از نظر جغرافیایی از صحنه‌های اصلی رویارویی بین قدرت‌های بزرگ حذف می‌شود.

در حالی که اروپای شرقی و کشورهای بالتیک در خط مقدم درگیری بین روسیه و ناتو قرار دارند، کشورهای آسیای میانه، مغولستان و بیشتر کشورهای آسیای شرقی از این نقاط اشتعال‌پذیر ژئوپلیتیکی حذف شده‌اند و دست‌نخورده باقی‌ مانده‌اند.

دوری آن‌ها از زمین‌های رویارویی جنگ و حادثه‌های انسانی، آن‌ها را از بدترین اثرات بی‌ثبات‌کننده رقابتی بین قدرت‌های بزرگ که در اروپا متمرکز است، محافظت می‌کند و به آن‌ها یک ثبات دلنشین و آرام داده است.

دوم اینکه بیشتر دولت‌های اوراسیای بزرگ از نظر سیاسی باثبات هستند و در برابر افراط‌گرایی مقاوم هستند.

در حالی که چین و روسیه هرگونه تحرکات جدایی‌طلبانه و افراطی را در داخل مرزهای خود سرکوب می‌کنند و کشورهای آسیای میانه مکانیسم‌هایی برای جلوگیری از ایجاد مشکل توسط نیروهای خارجی در داخل مرزهای خود دارند.

مغولستان یک دولت باثبات دارد و جمهوری کره و ژاپن به‌عنوان کشورهای بالغ و لیبرال، در برابر جنبش‌های سیاسی افراطی مقاوم هستند.

ثبات داخلی کشورهای منطقه، اوراسیای بزرگ را از اثرات سرریز مخرب درگیری‌های خارج از منطقه ایمن می‌کند.

سوم اینکه نهادهای منطقه‌ای مانند سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا نسبت به بلوک‌ها و سازمان‌های اروپایی مانند اتحادیه اروپا و سازمان امنیت و همکاری اروپا در برابر اختلافات ژئوپلیتیک خارجی مقاوم‌تر هستند.

سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا سازمان‌هایی عمل‌گرا هستند و بر اساس منافع اصلی امنیتی و اقتصادی مشترک بین کشورهای عضو ساخته شده‌اند، نه بر اساس ارزش‌های خودخوانده یا آرمان‌های سیاسی که می‌تواند توسط درگیری‌های بین دولتی تضعیف شود.

شالوده محکم مبتنی بر این مسئله، آن‌ها را قادر می‌سازد تا تمام طوفان‌های ژئوپلیتیکی را تحمل کنند و بتوانند با موفقیت از آن عبور کنند.

چهارم اینکه نیروهای اقتصادی، به‌ویژه نیروهای مارکتینگ، به‌عنوان یک عامل تثبیت‌کننده برای اوراسیا بزرگ عمل می‌کنند تا زمانی که بیش از حد توسط اختلافات سیاسی محدود نشده باشند.

چین، روسیه و کشورهای آسیای میانه و منطقه قفقاز از نظر اقتصادی از افزایش تجارت، سرمایه‌گذاری، زیرساخت‌ها و اتصال در اوراسیا بهره‌مند خواهند شد.

این منافع و انگیزه‌های اقتصادی متقابل به فراتر رفتن از شکاف‌های سیاسی و تقویت وابستگی متقابل مفید کمک می‌کند.

حتی قفقاز جنوبی که معمولاً بی‌ثبات‌ترین منطقه اوراسیا بزرگ در نظر گرفته می‌شود، بیشتر بر اساس پویایی‌های محلی شکل‌گرفته است تا رقابت گسترده‌تر قدرت جهانی. قدرت‌های منطقه‌ای مانند ترکیه و ایران نسبت به قدرت‌های بزرگ بیگانه نقش بیشتری در امور منطقه دارند و اختلافات و اختلاف نظرها، در صورت وجود، به‌جای تبدیل‌شدن به درگیری‌های بین ‌دولتی بی‌ثبات‌کننده، محلی و محدود باقی می‌مانند.

علاوه بر این، نهادهای اوراسیا بزرگ در شرایط تاریخی و ژئوپلیتیکی متفاوتی نسبت به بلوک‌ها و سازمان‌های غربی مانند اتحادیه اروپا و سازمان امنیت و همکاری اروپا تأسیس شدند.

ژ سازمان همکاری شانگهای دارای توازن پیچیده قدرتی نیست که به‌طور سنتی سازمان امنیت و همکاری اروپا را تعریف کرده است.

به‌طور مشابه، اتحادیه اقتصادی اوراسیا نیز تلاشی برای ایجاد تعادل پیچیده از منافع مختلف که اتحادیه اروپا را تعریف می‌کند، ایجاد نمی‌کند.

این طرح نهادی عمل‌گرایانه با محوریت منافع اصلی کشورهای منطقه است که سازمان‌های اوراسیا را نتیجه گرا و مقاوم در برابر فشارهای خارجی می‌کند.

همچنین، اقتصادهای سراسر اوراسیا بزرگ، به‌رغم اینکه کاملاً از شوک‌های جهانی مصون نیستند، نسبتاً کمتر به عوامل سیاسی خارجی وابسته هستند.

در نتیجه یکپارچگی اقتصادی درون منطقه‌ای و توسعه داخلی، نه اتکا به بازارهای خارجی، باعث رشد اقتصادی آن‌ها می‌شود و همین خودکفایی اقتصادی است که به آن‌ها ثبات می‌دهد.

درست است که ثبات در اوراسیای بزرگ را نمی‌توان برای همیشه بدیهی تلقی کرد، اما عوامل عینی جغرافیایی، سیاسی، نهادی و اقتصادی منطقه را بر اساس نظریه‌های استاندارد روابط بین‌الملل در بحبوحه تشدید رقابت قدرت‌های بزرگ پایدارتر می‌کنند.

ثبات منطقه بستگی به این دارد که تا چه مدت عوامل حائل می‌توانند در برابر محیط ناپایدار جهانی مقاومت کنند.

جلوگیری از ظهور نظم پایدار در اوراسیا همواره هدف استراتژیک آمریکا تا پایان جنگ جهانی دوم بوده است؛ بنابراین، حفظ ثبات و صلح در اوراسیا برای منافع صلح و توسعه جهانی اساسی است. اوراسیا سهم قابل‌توجهی از جمعیت و اقتصاد جهان را به خود اختصاص داده است.

اگر درگیری و رویارویی رخ دهد، نه تنها توسعه منطقه‌ای را مختل می‌کند، بلکه بر کل جهان نیز تأثیر می‌گذارد؛

بنابراین، کشورها باید فراتر از اختلافات نگاه کنند، اعتماد و همکاری متقابل را تقویت کنند و اوراسیا را قادر سازند تا به‌جای کانون درگیری، به محرک مهم صلح و رفاه جهانی تبدیل شود.

تنها از این طریق است که تمام بشریت می‌تواند در فرصت‌های توسعه سهیم باشد و برای ایجاد آینده‌ای بهتر با یکدیگر همکاری کند.