بهگزارش مرکز مطالعات سورین، موسسه مطالعات امنیت ملی (INSS) یادداشتی بهقلم «امیر لوپوویچی» نوشت: حمله حماس به اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در 7 اکتبر سؤالات راهبردی را در مورد استراتژی بازدارندگی و اتکای اسرائیل(رژیم صهیونیستی) به آن مطرح کرد
قرار بود بازدارندگی مانع از فعالیت این سازمان شود، زیرا این سازمان بهدنبال مشروعیت بینالمللی است و یک سازمان سرزمینی است.
با این حال، زمان حمله متأثر از انتظار حماس برای وخامت وضعیت موجود برای آنها بود، بهطوری که روند عادیسازی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) با کشورهای منطقه، بهویژه عربستان، با غفلت از موضوع فلسطین مواجه شد.
موفقیت بازدارندگی نه تنها تحت تأثیر توانایی رقیب فرضی برای موفقیت در دستیابی به اهدافش است، بلکه تحت تأثیر هزینهای است که رقیب در تلافی میپردازد.
این مقاله بر دلایل اتکای شدید اسرائیل به استراتژی بازدارندگی تمرکز دارد که از هویت بازدارندگی اسرائیل نشات میگیرد و بر تفسیر رویدادها تأثیر میگذارد و ماهیت واکنش به آنها را محدود میکند.
ادبیات مربوط به ارتباط بین بازدارندگی و سازمانهای تروریستی را مرور میکند، بازدارندگی حماس را مورد بحث قرار میدهد و به چالش اصلی تحقیقاتی میپردازد که دلایل اتکای اسرائیل(رژیم صهیونیستی) به استراتژی بازدارندگی بهرغم تأثیر محدود آن در مهار رفتار حماس در طول سالها است.
محققان توافق دارند که یک استراتژی بازدارندگی باید دارای سه شرط اصلی باشد: یک مدافع با قابلیتهایی برای دریافت قیمت از رقیب، یک تهدید معتبر و ارتباط مؤثر با قابلیتهای مدافع و تمایل به استفاده از آنها.
این امر شامل ارائه قابلیت بهطور مؤثر، حصول اطمینان از درک عواقب ارتکاب عملی است که مدافع سعی در جلوگیری از آن دارد.
استراتژی بازدارندگی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در برابر حماس، از جمله مجازات و انکار، بهشدت مورد تأکید قرار گرفت.
با این حال، این حمله، با وجود تدارک حماس، نه از دامنه آن کاسته و نه حمله را به تأخیر انداخت و نه از شدیدترین سناریو جلوگیری کرد.
این امر هم اجرای بازدارندگی و هم شکست اسرائیل را برجسته میکند، زیرا اقدامات حماس از دیدگاه مدافع ناخواسته بود.
بازدارندگی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) بر دو نوع تهدید متکی است: مجازات و پیشگیری. شکست حماس در غلبه بر اقداماتی مانند حصار زمینی تا حدی به دلیل آمادگی ضعیف در اسرائیل است.
وقتی یک رقیب معتقد است که مدافع در جلوگیری از حمله موفق نخواهد شد، بازدارندگی کارساز نیست.
گنبد آهنین یک روش بازدارندگی مؤثر نیست، زیرا فقط برای رهگیری موشکها عمل میکند و انگیزههایی برای حماس برای به چالش کشیدن اسرائیل فراهم میکند.
پرتاب راکت به سمت اسرائیل(رژیم صهیونیستی) زندگی روزمره را مختل میکند اما خسارات را به حداقل میرساند و این امر انگیزهای برای حماس برای ادامه استفاده از اقدامات دفاعی است.
چالش، تحقیق در اتکای اسرائیل(رژیم صهیونیستی) به استراتژی بازدارندگی است، بهرغم شکستهای مکرر در منصرف کردن حماس از اقدام.
محدودیتهای تهدید بازدارنده اسرائیل(رژیم صهیونیستی) علیه حماس در طول سالها، مانند دورهای قبلی نبرد، مانند عملیات سرب گداخته (جنگ غزه ۲۰۰۸-۲۰۰۹)، عملیات ستون ابر (حمله سال ۲۰۱۲ اسرائیل به غزه) و عملیات بنیاد استوار (نبرد سال ۲۰۱۴ اسرائیل و غزه)، نیاز به استراتژی مؤثرتری را برجسته میکند.
شکستهای استراتژی بازدارندگی اسرائیل، مانند حمله 7 اکتبر، نیاز به رویکرد مؤثرتری برای منصرف کردن حماس را برجسته میکند.
اسرائیل(رژیم صهیونیستی) به دلایل فرهنگی، سیاسی و استراتژیک بهشدت بر استراتژی بازدارندگی تکیه کرده است. این امر به هویت بازدارنده منجر شده است، جایی که بازیگر نقش خود را در عرصه بینالمللی حفظ و اعمال بازدارندگی میداند.
این هویت تفسیری از رویدادها ارائه میدهد، احتمالات استراتژیک را کاهش و گفتمان عمومی را شکل میدهد که در شکل دادن به رفتار اسرائیل(رژیم صهیونیستی) قبل از حمله 7 اکتبر بسیار مهم بود.