بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه عرب نیوز در یادداشت تازه خود بهقلم «سرجان جنکینز» نوشت: در سال 1974، کارگردان بزرگ فرانسوی، ژاک ریوت، فیلمی را اکران کرد که تکراریترین فیلمی است که تا به حال دیدهام.
سه ساعت و نیم طول کشید و اساساً داستانی بود درباره مجموعهای از وقایع که بارها و بارها بازگو و از زوایای مختلف دیده میشدند، اما هرگز به نتیجه نمیرسیدند. در آن زمان، فکر میکردم که بسیار عمیق است، اما اکنون نه.
و به طور خلاصه، مذاکرات ایران در وین مانند این فیلم شده است: یک سریال تلویزیونی سطح بالا که قهرمانان آن مدام اعلام میکنند که تقریباً به پایان رسیدهاند. نماینده اتحادیه اروپا میگوید که فقط چند مورد نیاز به پاکسازی دارند.
ایرانیها میگویند که مخالفانشان باید «واقعگرا» باشند. روسها میگویند که ما باید آخرین ضربه را وارد کنیم و دنیای جدیدی از صلح و رفاه برای همه نزدیک است، و این نشان میدهد که آمریکا مانع از آن است. در همین حال، آمریکا پیشنهاد میکند که این توافق کاملاً شدنی است، و باید فردا انجام شود، اما هرگز به سرانجام نمیرسد. بسیار گیجکننده است.
جالب است که سردرگمی مشابهی در مورد جنگ فعلی در اوکراین دیده میشود. روسها میگویند که پیروز میشوند. آنها سپس اذعان دارند که نیروهای رزمی خود را برای بازیابی به بلاروس خارج میکنند و قصد دارند بر منطقه دونباس در شرق تمرکز کنند، جایی که با نسخه اصلی جنگ ترکیبی و کمپینهای اطلاعات نادرست پس از سال 2014 موفق شدند. اما به نظر میرسد
این بار این تکنیکها چندان خوب نتیجه نمیدهند. برای مثال، مسکو عکسها یا فیلمهایی را منتشر میکند که برای نشان دادن بدرفتاری نیروهای اوکراینی با رمها طراحی شدهاند، اما خیلی سریع معلوم میشود که جعلی است. در همین حال، اوکراینیها باهوشتر و سریعتر عمل میکنند، بهویژه رئیسجمهور آنها که یک رابط فوقالعاده مؤثر است.
سخت است که بفهمیم واقعاً چه اتفاقی میافتد، اگرچه کاملاً واضح به نظر میرسد که روسها انتظار نداشتند با چنین مقاومت شدید و پایداری روبرو شوند. تعداد زیادی از افراد و تجهیزات خود را از دست دادهاند که نشان از ناتوانی ارتش آنها در وظایف اصلی مانند، آموزش، برنامهریزی، اطلاعات و تدارکات دارد.
و با این حال این دو موضوع مجزا اما مرتبط یعنی برجام و اوکراین، در نگاه جهان در آینده نقش اساسی دارند. هر دو نشاندهنده روشیاند که در آن دولتهای مخل و بدخواه ظاهر شدهاند تا آنچه را که بهعنوان نظم بینالمللی تحت سلطه غرب پس از جنگ جهانی دوم بر اساس مکانیسم حل اختلاف متمرکز بر شورای امنیت سازمان ملل متحد و هنجارهای اقتصادی تجارت باز در اجماع واشنگتن صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی در برگرفته شده است، به چالش بکشند.
هیچ نظم بینالمللی اگر تحت حمایت یک قدرت سخت نباشد قابل اجرا نیست. پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا ابرقدرت بی چون و چرایی که قابلیتهای امنیتی آن تضمین کننده ثبات اروپای غربی، ژاپن، کره، کانادا، استرالیا و بخش وسیعی از غرب آسیا بود. این امر به آمریکا کمک کرد تا سلطه سیاسی و اقتصادی خود را حفظ کند.
اما برای بسیاری از افراد دیگر نیز بسیار مفید بود. اگر فکر میکنید که دنیای چندقطبیتر همان افزایشهای خارقالعادهای را در رفاه جهانی ایجاد میکند که تقریباً 60 سال از 1945 تا 2003 انجام داد، تقریباً به طور قطع در اشتباهید. البته نیروهای دیگری نیز مانند تغییرات آب و هوایی، فشار عظیم بر انرژی و سایر منابع طبیعی، تخریب محیط زیست، مهاجرت، اینترنت و رسانههای اجتماعی، درگیریهای فرهنگی و سیاسی جدید و خطرناک، ظهور سریع چین و غیره نیز دخالت دارند.
آمریکا تحریمهای جدیدی را علیه افراد و مؤسسات مرتبط با حملات اخیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عراق اعمال کرده است. و به نظر میرسد تاکنون واشنگتن در مورد موضوع نامگذاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان یک سازمان تروریستی خارجی قاطعیت دارد. اما هیئت آمریکا در وین دچار اختلاف نظر شده است.
دولت بایدن باید به سرعت تصمیم بگیرد که شرکای واقعی او در جهانی که هر لحظه قطبیتر و پر از درگیری میشود چه کسانی هستند.