بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه نیو استیتمن در یادداشتی بهقلم «ولفگانگ مونچاو» نوشت: اگر جنگ به قطعنامهای ختم شود که اوکراینیها و اکثر ما در غرب آن را رضایتبخش نمیدانیم چه میشود؛ اکثر جنگها به پیروزی آشکار یک طرف ختم نمیشوند و این جنگ ممکن است یکی از آنها باشد.
اخیراً در پایتختهای غربی تغییری در دیدگاههای بیانشده صورت گرفته است، انتظار تقریباً همه در واشنگتن، برلین و لندن در حال حاضر این است که جنگ برای چندین سال ادامه خواهد داشت و هیچ یک از طرفین از نظر سرباز و تجهیزات برتری ندارند تا پیروزی قاطعی را بر دیگری تحمیل کنند.
حداکثر هدف این جنگ تغییر نظام است؛ این جنگ باید بتواند تا سیاستهای روسیه را تغییر داده و پوتین را به یک دادگاه جنگی کشید و آن را محاکمه کرد، باید بتوان سیاستها و شکل حکومت روسیه را تغییر داد تا بتوان دیگر نگران اینگونه تجاوزات و بازیهای جاهطلبانه نبود و مشخصاً با توجه به این شکل از حمایت غرب و ناتوانی آن برای تسلط و کنترل روسیه و تلاش برای هیچگونه اقدام قانونی مشخصی، میتوان بهوضوح دید که این دیدگاه بسیار دور از ذهن است.
پس در خوش بینانهترین حالت میتوان در صورت یک معاهده بین طرفین به بازپسگیری تمام مرزهای از دست رفته اوکراین و عدم دخالت روسیه در امور داخلی آن قانع شد و هر دو کشور بعد از دادن تلفات شدید، شرایط را به شکل سابق در بیاورند.
مسئله این است که در واقع در این میان به جای هدف یکپارچه، خطوط قرمزی تعریف شده است؛ قرمزترین آنها این است که غرب نمیخواهد مستقیماً با روسیه درگیر شود، آمریکا، انگلیس و آلمان هم به همین دلیل از فرستادن هواپیماهای جنگنده اعتنا میکنند؛
همچنین مسئله دیگر میزان مهمات و داراییهای تسلیحاتی است که غرب به اندازه نیاز خود باید آنان را نگهداری کند و اضافه بر نیازهای خود را به اوکراین بدهد.
بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله آلمان، ایتالیا و اسپانیا در بودجه دفاعی خود کوتاهی کردند و دارای تسلیحات بسیاری نیستند و در این میان هم آمریکا در حال کاهش توجه خود به اوکراین و درگیر شدن با دیگر مسائل منطقه است و در پی او دیگر کشورهای اروپایی نیز همینگونه عمل خواهند کرد و در پی کاهش حمایتها از اوکراین سناریوی پایانی تغییر خواهد کرد.
به نظر میرسد که سناریوی پایانی اینگونه باشد که جنگ ادامه خواهد یافت؛ ضد حمله اوکراین تا حدی موفق خواهد شد و غرب مبتلا به کمبود توجه به اوکراین میشود و سرانجام استقامت خود را از دست خواهد داد.
فشار برای توافق صلحی که استقلال اوکراین و بازگشت بیشتر مرزهایش را تضمین کند، افزایش خواهد یافت و اوکراین عضو ناتو نخواهد شد، اتحادیه اروپا به بازسازی اوکراین کمک خواهد کرد و روابط نزدیکی را ارائه خواهد کرد، اما روابطی که از عضویت کامل او برخوردار نیست؛
پوتین در قدرت باقی خواهد ماند و دادگاه جنایات جنگی وجود نخواهد داشت، تحریمها برداشته خواهند شد و آن زمان روسیه و چین یک اتحاد استراتژیک اقتصادی و نظامی تشکیل خواهند داد و سرانجام پوتین پروژه بعدی خود، یعنی الحاق بلاروس را ادامه خواهد داد.