بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن افرز در مقالهای بهقلم «غیث العمری» نوشت: در سال 2005، «محمود عباس» برای یک دوره چهارساله بهعنوان رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین انتخاب شد و جای خالی فوت «یاسر عرفات» را پر کرد.
از آن زمان تاکنون هیچ انتخاباتی برگزار نشده است. باگذشت 18 سال، عباس همچنان بر سرکار است.
تشکیلات خودگردان با توافقی در سال 1994 بین اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین تأسیس شد.
اگرچه تشکیلات خودگردان ازنظر قانونی تابع سازمان آزادیبخش فلسطین بود، با اختیارات محدود به کرانه باختری و غزه، (اما) تشکیلات خودگردان بهسرعت به مرکز ثقل در نظام سیاسی فلسطین تبدیل شد.
ساختار این مرجع از دولتهای مصر، سوریه و تونس با تفکیک نظری قوا بین قوه مقننه (شورای قانونگذاری فلسطین)، قوه قضائیه و مجریه الگوبرداری شد.
درواقع، ریاستجمهوری بر دوشاخه دیگر حکومت تسلط دارد. دادگاهها مطیع هستند و عباس قوه مقننه را کنترل میکند و قدرت انتصاب و عزل نخستوزیر را دارد.
او همچنین مسئولیت سرویسهای امنیتی را بر عهده دارد. اگرچه محبوبیت این اقتدار رو به کاهش است، اما همچنان بدنه حاکم بر کرانه باختری، صدای بینالمللی فلسطینیها و سنگر سیاست ملی سکولار فلسطین است.
نقشهای مختلف عباس، او را به نقطه کانونی قدرت فلسطین تبدیل کرده است. م
دتهاست که رقیب اصلی تشکیلات خودگردان، حماس است که در سال 1987 تأسیس شد. حماس یک سازمان اسلامگرا است که بهشدت ضد اسرائیل(رژیم صهیونیستی) است و هرگونه صلح با اشغالگر را غیرقانونی میداند.
عباس اکنون 87 ساله است. هرسال که میگذرد شایعات درباره جانشینی بیشتر میشود. هنگامیکه زمان انتخاب یک رئیسجمهور جدید فرامیرسد، بعید است که انتقال آرامی انجام شود.
عباس با حصول اطمینان از اینکه جانشین آشکاری ندارد و با خودداری از ایجاد فرآیندی برای انتخاب یکی از آنها، قدرت خود را حفظ کرده است.
این بدان معنی است که در صورت مرگ یا تصمیم ناگهانی او برای کنارهگیری، بهاحتمالزیاد منجر به یک مبارزه طولانی و خشونتآمیز میشود.
چنین درگیری نهتنها میتواند تعیین کند که آیا تشکیلات خودگردان بهعنوان یکنهاد حاکم ادامه خواهد داشت، بلکه میتواند آینده جنبش ملی فلسطین را نیز تعیین کند.
با بالا رفتن سن عباس، چهرههای حزبی و دولتی با دقت شروع به موضعگیری برای موقعی که زمانش فرامیرسد، کردهاند.
«حسین الشیخ» -دبیرکل سازمان آزادیبخش فلسطین- و «ماجد فرج» -رئیس امنیت خودگردان- در حال حاضر از نزدیکی خود به عباس استفاده میکنند تا خود را در موقعیت تصاحب مقام قرار دهند.
بااینحال، الشیخ و فرج، هر دو پایگاه سیاسی ندارند و از سوی رهبران سنتی فتح بهعنوان افراد تازهکار تلقی میشوند که برجستگی آنها بیشتر مدیون حمایت عباس است تا به پایگاه مردمی یا اعتبار حزبی آنها.
نامزدهای دیگر عبارتاند از «جبرئیل رجوب» که بهطرز ماهرانهای از سمت خود بهعنوان رئیس اتحادیه فوتبال فلسطین برای جلب حمایت استفاده کرده است،
همچنین «محمود العلول» -معاون رئیس فتح- و یک چهره محبوب در میان نسل قدیمی این حزب. رجوب و الول ممکن است از حمایت فتح برخوردار شوند، اما آنها مقامات تشکیلات خودگردان نیستند.
این بدان معنی است که در صورت رقابت برای جانشینی، آنها به منابع دولتی لازم برای قلدری یا رشوه دادن به حامیان دسترسی نخواهند داشت.
سایر مشتاقان بازی متفاوتی را انجام میدهند و بهدنبال این هستند که بالاتر از این رقابت باقی بمانند تا زمانی که نامزدهای اصلی یکدیگر را از هم جدا کردند، بتوانند بهعنوان نامزدهای اجماع ظاهر شوند.
اینها شامل «محمد اشتیه» -نخستوزیر و ناصر القدوه- وزیر امور خارجه سابق این کشور میشود. وقتی عباس از صحنه خارج میشود، لحظهای با خطر واقعی برای مرجعیت خواهد بود.