بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه اکونومیست در یادداشتی نوشت: 48 ساعت گذشته شاهد انفجار دیپلماسی روسیه در رابطه با بحران غربآسیا بوده است.
در 16 اکتبر «ولادیمیر پوتین» با بنیامین نتانیاهو و رهبران مصر، ایران، سوریه و تشکیلات خودگردان فلسطین گفتگو کرد.
پوتین برای اسرائیلیهای کشتهشده ابراز همدردی کرد، اما نتوانست حملات حماس را محکوم کند. او خواستار آتشبس شد و آمریکا را مقصر این بحران دانست.
این تماسها دو چیز را تایید میکند: بیگانگی روسیه از اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، و اینکه کرملین جنگ اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و حماس را فرصتی برای تضعیف و منحرف کردن غرب میداند.
این تلاش توسط چین تحسین خواهد شد: در واقع پوتین بهتازگی وارد پکن شده تا در اجلاس کمربند و جاده به میزبانی شی جین پینگ شرکت کند. در همین حال، جو بایدن به اسرائیل(رژیم صهیونیستی) رفت تا با نتانیاهو دیدار کند.
نتانیاهو ولادیمیر پوتین را «دوست عزیز» خود خطاب میکرد. او در سالهای اخیر دهها بار به روسیه سفر کرده است.
نتانیاهو به دلیل نقش روسیه در سوریه از پوتین انتقاد کرده بود.
روسیه از طریق بمباران بیرویه گروههای مختلف شورشی از نظام بشار اسد، دیکتاتور قاتل سوریه حمایت میکند.
نتانیاهو میخواست مطمئن باشد که اسرائیل(رژیم صهیونیستی) میتواند آزادانه بهدنبال منافع خود در سوریه، از جمله حملات هوایی دورهای، بدون مانع روسیه باشد. برخی استدلال میکنند که نتانیاهو، سیاستمدار مسلط در اسرائیل در دو دهه گذشته، نیز به افراد قدرتمندی مانند پوتین علاقه دارد. او در انتقاد از روسیه برای حمله به اوکراین مردد بود و وقتی این کار را انجام داد سکوت کرد. با وجود درخواست اوکراین، او به اوکراین اسلحه نداد.
قرابت بالقوه زیادی بین روسیه و اسرائیل وجود دارد: 15 درصد از اسرائیلیها به دلیل منشاء آنها در اتحاد جماهیر شوروی سابق، روسی صحبت میکنند.
به نظر میرسد که پوتین اسرائیل(رژیم صهیونیستی) را بهعنوان یک قدرت منطقهای تحسین میکند و از بیتفاوتی آشکار نتانیاهو نسبت به شکستهای دموکراتیک روسیه استقبال میکند.
اما با وجود تمام نمایشها، حمایت روسیه از ناسیونالیسم فلسطینی از زمان شوروی، تزلزل نکرده است.
هیچ پیشنهادی مبنی بر کمک مستقیم روسیه به حماس در برنامهریزی یا اجرای حمله به جنوب اسرائیل(رژیم صهیونیستی) وجود ندارد.
اما روسیه از زمان به قدرت رسیدن این سازمان در غزه روابط دوستانه خود را با این سازمان مورد حمایت ایران حفظ کرده است و معتقد است که ممکن است روزی مفید واقع شود.
سرگئی لاوروف در سال 2007 به گرمی از یکی از اعضای رهبری حماس، خالد مشعل، در مسکو استقبال کرد.
روابط گرمتر روسیه با ایران از قبل تنشهایی را با اسرائیل(رژیم صهیونیستی) ایجاد کرده است.
روسیه اکنون با کمک ایران در حال ساخت نسخهای از پهپاد ایرانی است.
در مقابل، تصور میشود که روسیه به ایران بالگردهای تهاجمی و سامانههای پدافند هوایی بدهد. این سلاحها به نوبه خود تواناییهای ایران را در صورت جنگ با اسرائیل افزایش میدهند.
پوتین ممکن است چنین چیزی را نخواهد، اما اگر جنگ اسرائیل(رژیم صهیونیستی) علیه حماس تشدید شود و به سایر بخشهای جهان عرب گسترش یابد، احتمالاً بدش نمیآید. حماس قبلاً کمک کرده است که تمرکز غرب از جنگ در اوکراین خارج شود.
جو بایدن تلاش میکند تا موافقت کنگره را برای کمک بیشتر به اوکراین با مرتبط کردن آن با بسته کمکهای اضطراری به اسرائیل(رژیم صهیونیستی) جلب کند. اما حتی در صورت موفقیتآمیز بودن، تنش گسترده در غربآسیا مسلماً جریان مهمات به اوکراین را کاهش میدهد که به نفع روسیه است.
آمریکا با فرستادن دو ناو هواپیمابر به منطقه به اضافه دیپلمات ارشد خود، آنتونی بلینکن، نشان داد که چقدر مشتاق است از گسترش درگیری جلوگیری کند.
یک جنگ گستردهتر احتمالاً دو فایده برای روسیه و ایران خواهد داشت. اولین مورد افزایش قیمت نفت و گاز است که به هر دو اقتصاد بیمار کمک میکند و به پوتین پول بیشتری برای تأمین مالی جنگش در اوکراین میدهد. دوم، برهم زدن برنامههای آمریکا برای غربآسیا است.
پیش از این، حماس با به تعویق انداختن نامحدود توافق صلح مطرحشده بین اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و عربستان که آمریکا زمان و تلاش زیادی برای تحقق آن صرف کرده است، به منافع ایران و روسیه خدمت کرده است.
به همین دلایل است که چین نیز از ارائه آرامش به اسرائیل با محکوم کردن حماس خودداری کرده است.
چین تاکنون صرفاً «در مورد تشدید تنشها و خشونتها بین فلسطین و اسرائیل(رژیم صهیونیستی)» ابراز نگرانی کرده است.
بر اساس گزارشی در وال استریت ژورنال، رسانههای خبری چین با کنار هم قرار دادن تدارکات نیروهای مسلح اسرائیل(رژیم صهیونیستی) برای ورود به غزه با تصاویری از کشتیهای جنگی آمریکایی که ظاهراً به سمت منطقه درگیری حرکت میکنند، این تصور را ایجاد میکنند که این عملیات به رهبری واشنگتن انجام میشود.
چین نیز مانند روسیه خوشحال خواهد شد که آمریکا را در منطقه گرفتار کرده و اقتدارش را به چالش بکشد.
چین در اوایل سال جاری به میانجیگری نزدیکی ایران و عربستان کمک کرد تا حدی به این امید که نظم جهانی به رهبری آمریکا را تضعیف کند. چین ممکن است هیچ تصوری از برنامههای حماس نداشته باشد، اما بعید است که از آشفتگیهایی که ایجاد کرده اند پشیمان باشد.