بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال اینترست در یادداشت تازه خود بهقلم «رانی بالوت» نوشت: توافق ایران و عربستان که بهطور رسمی بهعنوان بیانیه سهجانبه مشترک شناخته میشود.
با میانجیگری چین در 10 مارس در پکن امضا شد و از آن زمان بهعنوان یک پیشرفت دیپلماتیک مهم مورد استقبال قرار گرفت.
این تحول میتواند پیامدهای گستردهای برای کشورهایی که ایران و عربستان برای نفوذ منطقهای و دامن زدن به درگیریهای نیابتی در آنها رقابت میکنند، از جمله لبنان، داشته باشد؛
این توافق از منابع منطقهای و جهانی تحلیلها و تفسیرهای کارشناسانه گرفته و پیامدهای گستردهتر و خاصتر این توافق را بر امنیت منطقه، بهویژه برای کشورهای خلیجفارس ارزیابی میکند؛
این مسئله بهدنبال چندین دهه خصومت بین ایران و عربستان است که در سال 2019 با حملات پهپادی به تأسیسات نفتی عربستان توسط گروه حوثی یمن وابسته به ایران در میان ظن گسترده مبنی بر اینکه ایران عامل واقعی این حمله است، به اوج خود رسید.
رقابت بین عربستان و ایران در لبنان به سالها قبل از عقبنشینی سوریه برمیگردد و عمدتاً در امتداد خطوط گسلهای فرقهای شکل میگیرد؛
از آن زمان، عربستان و ایران بهشدت از جناحهای مخالف در این کشور اعلام حمایت کردند و لبنان پس از سوریه شاهد بود که عربستان در درجه اول بهدنبال بسیج کردن فرقه سنی بود که عمدتاً توسط حزب جنبش آینده نمایندگی میشد؛
در همین حال، ایران قصد داشت نفوذ خود را از طریق حزبالله، افزایش دهد و در نتیجه، درگیری شیعه و سنی در لبنان پس از سوریه زمانی به نقطه بحرانی رسید که حزبالله و متحد اصلی آن، حزب شیعه امل، غرب بیروت را در یک عملیات نظامی در 8 می 2008 تحت کنترل گرفتند.
با این حال، در سالهای اخیر، عربستان در واکنش به نفوذ فزاینده حزبالله در سیاست لبنان، تسلط آن بر دولت لبنان و حمایت نظامی گزارششدهاش از شورشیان حوثی در یمن، جایی که عربستان درگیر شده است تا حد زیادی از لبنان جدا شده است؛
جنگ نیابتی با ایران بر اساس گزارش نیویورک تایمز، ناامیدی عربستان از نفوذ ایران و حزبالله در سیاست لبنان در سال 2017، به اوج خود رسید؛
اما اخیراً عربستان و سایر کشورهای حاشیه خلیجفارس، نمایندگان خود را از لبنان در اکتبر 2021 به دلیل انتقاد وزیر اطلاعات لبنان در آن زمان برای مداخله عربستان و امارات در یمن، فراخواندند و بعد از آن این سفرا در آوریل 2022 به لبنان بازگشتند که نشاندهنده بهبود روابط بود.
در اصل، درگیری در لبنان در درجه اول پیامد جنگ قدرت بین گروههای فرقهای است که برای نفوذ سیاسی و افزایش مزیتهای اجتماعی-اقتصادی رقابت میکنند، نه اینکه صرفاً نتیجه درگیریهای منطقهای باشد؛
این نزاع با یک سیستم تقسیم قدرت فرقهای ترکیب میشود که از زمان استقلال لبنان در سال 1943 برقرار بوده و اغلب به قیمت یک دولت قدرتمند تمام میشود؛ این پویاییها بیشتر با ائتلافهای داخلی در حال تغییر مشخص میشوند که آینه پویاییهای قدرت منطقهای و بینالمللی در حال تغییر است.