بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه اکونومیست در مقاله خود به بررسی تاثیر ریاست جمهوری ترامپ بر جنگ اوکراین پرداخت و نوشت: چندی پیش دونالد ترامپ، در مصاحبهای گفت که آمریکا باید ارسال کمک به اوکراین را متوقف کند.
او بعد هم گفته بود که اگر دوباره به کاخ سفید برود، میخواهد کاری کند که اوکراین و روسیه به جنگ با هم پایان دهند.
طبق گزارشهای منتشرشده، اگر دونالد ترامپ سال آینده دوباره به عنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شود، احتمالا جنگ اوکراین «در ۲۴ ساعت» به پایان خواهد رسید. چگونه؟
به این صورت که ترامپ کمک نظامی به اوکراین را قطع میکند و اجازه میدهد روسیه، اوکراین را بگیرد.
اگر چنین باشد، بازگشت یک ترامپ «بدون محدودیت» میتواند برای اوکراین فاجعهبار باشد. این مساله ممکن است برای اروپا نیز فاجعهبار باشد. ت
رامپ ممکن است مانند دور اول ریاست جمهوری خود قصد داشته باشد آمریکا را از ناتو خارج کند. البته که او با مخالفت شدید کنگره مواجه خواهد شد.
اما پیشنهاد او برای نجنگیدن در کنار متحدانش، میتواند نابودی نظم اروپایی که روسیه هم بهدنبال آن است را کامل کند.
در دوران ریاستجمهوری بایدن، آمریکا سهم عمدهای از کمکهای نظامی به اوکراین را متقبل شده است. اما احتمالا اگر ترامپ رئیسجمهور بود، این اتفاق رخ نمیداد.
بنابراین، دولتهای اروپایی با سه مساله و ترس مواجه هستند: «حمله روسیه، از بین رفتن اقتصادشان توسط چین و رها شدن توسط آمریکا.» فرانسه پاسخ روشنی به این مسائل داده است: «استقلال استراتژیک» اروپا. امانوئل مکرون، در نشست سران اتحادیه اروپا در براتیسلاوا در ماه می، یک سوال مهم را مطرح کرد:
«آیا دولت آمریکا همیشه یکجور خواهد بود. هیچکس نمیتواند به این سوال جواب دهد و ما هم نمیتوانیم امنیت جمعی و ثبات خود را به رایدهندگان آمریکایی واگذار کنیم.»
او استدلال کرد که اروپاییها باید بتوانند هم از لحاظ نظامی و هم از لحاظ اقتصادی از خود دفاع کنند.
اروپا استقلال استراتژیک را دنبال میکند؟
منتقدان درخواست مکرون برای استقلال استراتژیک را تلاشی جهت قطع پیوندهای اروپا با آمریکا میدانند. اما اگر آمریکا اروپا را رها کند چه؟
مقامات فرانسوی فکر میکنند که جدایی فراآتلانتیک در جریان است، زیرا سیاستهای آمریکا به سمت داخل کشور چرخیده و سیاست خارجی این کشور هم روی چین متمرکز شده است.
از طرفی هم ترامپ تنها این روند را به زبان آورده و بایدن یک محافظهکار است و در پشت پرده این سیاست را دنبال میکند.
اولویت آمریکا رقابت با چین است. حتی بایدن هم میخواهد به جای اروپا، بیشتر روی آسیا متمرکز شود. حالا اگر بحرانی نیز در تایوان رخ دهد، این تمرکز زودتر هم اتفاق خواهد افتاد.
بنابراین، تفاوت بین روسای جمهوری آینده آمریکا ممکن است تنها در سرعت و میزان دور شدن این کشور از اروپا باشد.
اما سوالی که مطرح میشود این است که در صورت رها شدن، آیا اروپا میتواند از پس خود برآید؟ در تئوری، جواب این سوال «بله» است. متحدان اروپایی ناتو، کشورهای صنعتی و پیشرفته هستند و نزدیک به ۶۰۰ میلیون نفر جمعیت دارند
. آنها نزدیک به 2 میلیون سرباز آماده به خدمت دارند و دههها تجربه کاری مشترک را پشت سرگذاشتهاند. از میان آنها دو کشور یعنی بریتانیا و فرانسه سلاح هستهای دارند و عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل هستند.
اما از طرف دیگر، این آمریکاست که دو سوم کل هزینههای نظامی ناتو را میپردازد. تنها ۱۰ کشور از ۳۰ متحد آمریکا میتوانند دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود را در سال جاری به هزینههای دفاعی اختصاص دهند.
احتمالا این باید برای رفع مشکل روسیه کافی باشد. موسسه تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم تخمین زده است که متحدان اروپایی مجموعا ۳۳۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ هزینه کردهاند.
این رقم در مقایسه با ۸۶ میلیارد دلار روسیه است. حتی با دو یا سه برابر شدن این رقم، باز هم شکافهای بزرگی در فعالیتهای دفاعی اروپا باقی خواهد ماند، زیرا اروپا به صورت دستهجمعی و یکپارچه عمل نمیکند و به نظر میرسد برخی کشورها بهدنبال حمایت از صنایع ملی خود هستند. از طرفی هم این هزینهها در میان دهها ارتش، نیروی هوایی و نیروی دریایی ضعیف تقسیم میشود.
شورای روابط خارجی اروپا در تحلیلی که اخیرا ارائه داده، این طور استدلال کرده که اروپاییها بر سر اولویتها با هم توافق ندارند.
آنها همچنین به اندازه کافی به هم اعتماد ندارند تا در مورد استقلال بیشتر تصمیم بگیرند. دو نهاد مهم اروپا، ناتو و اتحادیه اروپا بهطور کامل با هم ترکیب نیستند. متحدان مهمی مانند بریتانیا، نروژ و ترکیه بهطور کلی خارج از اتحادیه اروپا قرار دارند.
اگر آمریکا اوکراین را رها میکرد…
اگر آمریکا اوکراین را رها میکرد، اروپاییها باید انتخاب میکردند آیا به تلاشهای جنگی برای مقابله با روسیه ادامه خواهند داد یا خیر. برخی دیپلماتها معتقدند که اروپا این کار را انجام خواهد داد.
به نظر میرسد رهبری ائتلاف نظامی بدون آمریکا برای اروپا دشوار است. زیرا اروپاییها فاقد رهبری برای جایگزینی هژمونی آمریکایی هستند.
آلمان بهرغم وعدههایی که برای تقویت نیروهای نظامی داده، غرق در صلحطلبی است و بریتانیا به خاطر برکزیت از مسایل اروپایی جدا شده است.
فرانسه آرزو دارد اروپای قدرتمندتری را رهبری کند، اما بهطور گسترده مورد بیاعتمادی قرار میگیرد. از طرف دیگر بازدارندگی هستهای هم مطرح است.
روسیه نزدیک به ۶ هزار کلاهک هستهای دارد. اما فرانسه و بریتانیا هر کدام حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ کلاهک هستهای دارند.
روسای جمهور آینده اروپا به کدام سمت میروند؟
سوال دیگری که مطرح میشود، این است که انتخاب ترامپ در آمریکا تا چه حد ممکن است باعث تقویت مدل اروپایی وی در جناح راست این اتحادیه شود؟
نظرسنجیها نشان میدهد که در آلمان ممکن است جناح راست به اندازه حزب سوسیال دمواکرات اولاف شولتز رای بیاورد.
در فرانسه نگرانیهای فزایندهای وجود دارد که مارین لوپن، در سال ۲۰۲۷ رئیسجمهور شود. هر دوی این افراد به روسیه نزدیک هستند و از حمایت غرب از اوکراین انتقاد میکنند.
اغلب گفته میشود که هدف ناتو این بوده است که «اتحاد جماهیر شوروی را بیرون، آمریکایی را داخل و آلمانیها را پایین نگه دارد.» حالا شاید استقلال استراتژیک بتوانند کاری مشابه با این نظریه انجام دهد.