بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده اوراسیا ریویو در مقاله تازه خود بهقلم «صغری جان محمد» نوشت: از زمان انقلاب ایران در سال 57، آمریکا و ایران درگیر روابط خصمانه از جمله دیپلماتیک بودهاند.
این به دلیل اقدامات ایران بود که شامل بحران گروگانگیری، جنگهای نیابتی و حمایت از بازیگران غیردولتی مانند حماس و حزبالله بود.
روابط بین دو کشور نیز به دلیل اقدام واشنگتن، از جمله حمایت صدام حسین از حمله به ایران، متشنج بوده است.
با این حال، حکومت اسلامی با چندین کشور اروپایی از جمله چین و هند و همچنین اتحاد جماهیر شوروی سابق روابط برقرار کرد.
شرکتهای نفتی آمریکا از معاملات پرسود نفتی منع شدند و دولت بوش ایران را بهعنوان بخشی از «محور شرارت» معرفی کرد.
علاوه بر این، برنامه هستهای ایران نیز بر روابط دو کشور تأثیر گذاشت. آمریکا نیز به نوبه خود تحریمهایی را علیه ایران اعمال کرده که بر اقتصاد این کشور تأثیر میگذارد و در نتیجه این تحریمها، ایران نتوانسته است هژمونی خود را در منطقه برقرار کند.
روابط خصمانه بین دو کشور در دوره دولت ترامپ بسیار جدیتر شد. در سال 2018، ترامپ از برجام خارج شد و اقتصاد ایران به دلیل تحریمهای شدید اقتصادی در رنج است.
علاوه بر این، ترامپ مدعی شد که توافق برجام یکطرفه بوده و این توافق هرگز انجام نشده است. آمریکا از تحریمهای یکجانبه برای تضعیف ایران به دلیل برنامههای تسلیحات هستهای آن استفاده کرده است.
تحریمها علیه ایران کل غربآسیا را تحت تاثیر قرار داد و تنشها را تشدید کرد.
اقتصاد ایران پس از سالها تحریم آمریکا در حال فروپاشی است و تهران اصرار دارد که واشنگتن باید قبل از بازگشت دو طرف به مذاکرات هستهای، این محدودیتها را متوقف کند.
به دلیل تحریمها، اقتصاد ایران در سال 2020 حدود 4.99 درصد منقبض شد و از سال 2017 به طور پیوسته کاهش یافت.
با این حال، در غربآسیا، هر دو قدرت تحت تأثیر «رئالیسم تهاجمی» برای هژمونی رقابت میکنند.
به نظر میرسد ایران در این تلاش موفق شده است. مخالفت با دستیابی ایران به تسلیحات هستهای بیشتر تدافعی است تا تهاجمی، زیرا برای اسرائیل، یک نیروی هژمونیک با سابقه طولانی در منطقه، چالشی خواهد بود.