بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه اینترنشنال پالیتیک کوآرترلی در مطلب تازه خود بهقلم «سام روگوین» نوشت: متحدان آمریکا در آسیا گرفتار ترس رها شدن توسط آمریکا هستند، اما ترس همیشه یک پاسخ عقلانی یا مناسب ایجاد نمیکند.
وقتی یک کبک با شکارچی مواجه میشود، غالباً سرش را در برف میکند و یا بیدلیل بدون هیچ حرکتی خشکش میزند.
متحدان آسیایی آمریکا نیز در مورد انتخاب احتمالی ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا دچار وحشت هستند. آنها در حال برداشتن گامهای فوری برای مضاعف کردن همکاری خود با واشنگتن در زمان قدرت بایدن هستند.
با این حال، نشانههای کمی از تمایل به پذیرش پیامدهای زوال آمریکا بهعنوان یک قدرت آسیایی وجود دارد.
اتکا به آمریکا آنقدر عمیق شده که جایگزینهای آن ناشناخته است و تقریباً از دید بسیاری نگاه کردن به آیندهای بدون آمریکا مشکل است. متأسفانه، هنگام مواجه یک شکارچی با یک کبک، این کبک است که شکار میشود.
متحدان آسیایی آمریکا باید برای جلوگیری از تبدیلشدن به یک قربانی ساده اقداماتی فوری انجام دهند.
ترامپ در تصور عمومی آنقدر مشهور است که حتی شبح بازگشت او به ریاستجمهوری توجه به روندهای آسیایی را دوچندان میکند، روندهایی که مدتها قبل از او بوده و بعد از او نیز ممکن است ادامهدار باشد.
ترامپ تقریباً مشهورترین فرد جهان است. با توجه به فراگیری فناوری ارتباطات، در حال حاضر تقریباً غیرممکن است که بخواهیم او را نادیده بگیریم و البته ترامپ تنها چیزی نیست که متحدان آسیایی باید نگران آن باشند؛
چرا که اگر او انتخاب شود، تنها کاری که باید انجام دهند این است که بتوانند در این چهار سال خود را در مسیر فعلی نگهدارند.
تغییرات چشمگیر وضعیت آمریکا بهعنوان هژمون آسیا از زمان پایان جنگ سرد مشهود بوده است. طی سه دهه، آسیا شاهد کاهش نسبی قدرت آمریکا و کاهش عزم آمریکا در منطقه بوده است.
برای آسیا، ترامپ یک مانع از این روند نیست و میتواند یک سکوی پرتاب باشد.
آمریکا بهعنوان یک قدرت اقتصادی و نظامی به رشد خود ادامه میدهد، بهرغم شکستهایی مانند بحران مالی جهانی و موضوع کرونا که از سر گذرانده، آمریکا همچنان بهعنوان اقتصاد پیشرو در سطح جهان باقی ماند و به آن اجازه داد تا شوکهای بعد را پشت سر بگذارند و بهعنوان بزرگترین تأمینکننده مالی و نظامی جهان ادامه دهد.
با این حال، چین سریعتر رشد کرد و تقریباً به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل شده و ارتشی متناسب با مقیاس و سرعت خود ساخت. جاهطلبیهای چین همراه با ثروت آن افزایش یافت و هدف آن این است که قدرت پیشرو آسیا و احتمالاً قدرت برتر جهان باشد که میتواند به معنای جابجایی مقام آمریکا در آسیا و حتی در جهان باشد.
برای حفظ این مقام، آمریکا باید در بزرگترین رقابت ژئوپلیتیکی که تاکنون در آن شرکت داشته است، برنده شود.
آمریکا بهرغم کلمات سختش مبنی بر اینکه بزرگترین دشمن آمریکا چین است، نتوانسته است با گسترش قدرت نظامی چین برابری کند. آمریکا از زمان پایان جنگ سرد، حضور نظامی خود را در آسیا آنقدر نتوانسته است گسترش دهد.
کره شمالی که یک کشور مجهز به سلاح هستهای است، ممکن است اکنون موشکهای قارهپیما داشته باشد که آن را قادر میسازد تا شهرهای آمریکا را با سلاح هستهای مورد حمله قرار دهد. این موضوع سؤالات بسیاری را در مورد عزم آمریکا و اعتبار آن برای انجام نسبت به کرهجنوبی و تقریباً تمام آسیا ایجاد میکند.
قدرت امنیتی آمریکا بهاندازه کافی برای نادیدهگرفتن این موضوع بالا نیست و سایر متحدان ممکن است تعهد آمریکا را زیر سؤال ببرند.
آمریکا در حال مذاکره با متحدان خود را برای حفاظت از وضعیت موجود در لیست اولویتهایش قرار داده است؛
آمریکا با کشورهایی مانند استرالیا، فیلیپین و کرهجنوبی توافقنامههایی برای ساخت زیردریاییهای هستهای، بمبافکنها و زیردریایی و گسترش پایگاههای نظامی امضا کردند.
با این حال، این توافقنامهها بهعنوان امتیازی است که گروههای ذینفعش آمریکای قدرتمندی را ایجاد میکند که برای حفاظت از وضعیت خودش اختصاص دارد.
وارد شدن به جنگ با چین برای تضمین امنیت متحدان آمریکا، مبتنی بر یک همکاری مشترک است، اما جنگ اوکراین نشان داد که آمریکا مایل نیست نیروهای نظامی خود را به نبرد مستقیم بکشاند.
جهتگیری بلندمدت ژئوپلیتیک آسیا به سمت نظم منطقهای چندقطبی درحالی که چین احتمالاً رهبر آن خواهد بود کاملا مشهود است.
با این حال، قدرت مسلط هنوز نامشخص است و همه کشورهای آسیایی میتوانند در این تصمیمگیری نقش داشته باشند.
هژمونی آمریکا پس از جنگ سرد به پایان رسیده است و متحدان و شرکای آمریکا در آسیا نمیتوانند آن را احیا کنند. چین در حال ایجاد حوزه نفوذ خودش در آسیای جنوب شرقی است و در آینده، کشورهای دیگر بهتبع مجبور به حمایت از آن میشوند.
گسترش نفوذی رقابتی آسیا در حال رخ دادن است و آمریکا میتواند یک رهبر آشکار برای یکی از این حوزههای رقابتی در شمال آسیا باشد.
ژاپن و کرهجنوبی باید ساخت تسلیحات هستهای را آغاز کنند و با افزایش قدرت نظامی خود بتوانند آمریکا را در این حوزه به قدرت برسانند.
امیدوارکنندهترین مسیر به سوی صلح آسیا، توازن قوا بر اساس قدرت نفوذ است. آمریکا بهطور ضمنی پذیرفته که قدرتش ناپایدار شده، اما هنوز هیچچیز قطعی نشده است.
سرنوشت منطقه و امنیت جهان به پاسخ این سؤال بستگی دارد که تاثیر و نفوذ کدام قدرت بر تایوان بیشتر خواهد بود؟