بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه نیویورک تایمز در مطلب خود بهقلم «جیهان توگال» نوشت: حالا رفتار ترکیه با کردها در مرکز توجه قرار گرفته، اما نه به این دلیل که متحدان در ناتو نسبت به سرکوب ناعادلانه و سیستماتیک کردها آگاه شدهاند.
بر عکس؛ دلیلش این است که ترکیه مشخصا تهدید کرده مانع از پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو میشود، مگر اینکه آنها با سرکوب شبهنظامیان کرد موافقت کنند.
از نظر خود اتحادیه ناتو، این بنبست واقعیتهایی را آشکار کرده که اخیرا و به دلیل تحول آن بهعنوان سازمانی صرفا دفاعی مبهم مانده بودند.
ناتو از مدتها قبل تسلیم آزار و اذیت کردها شده بود و به هیچ وجه نیرویی برای صلح نبود و ترکیه بهعنوان عضو آن از سال 1952 نیز موضوع را ثابت کرده است.
حزب کارگران کردستان، یا پکک، از سوی ترکیه، آمریکا و اتحادیه اروپا بهعنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده و روشهایش هم در واقع خشونتآمیز است.
اگر چنین سکوتی در قبال آزار و اذیت کردها این قدر پایدار بوده، چرا اردوغان این زمان خاص را برای تشدید ماجراجوییهای نظامی خود انتخاب کرده است؟
پاسخ ساده است: انتخابات نزدیک است و دولت در بدترین بحران اقتصادی کشور طی دو دهه اخیر قرار گرفته و بر روی ملیگرایی متعصبانه بهعنوان درمانی برای بیماریهای ملی حساب باز کرده است.
تهاجم روسیه به اوکراین ظاهرا اردوغان را بیشتر تشویق کرده است. این جنگ موضعی به ترکیه داده تا خود را دوست غرب نشان دهد و به دلیل محاصره اولیه دریای سیاه مورد تشویق قرار گیرد، گرچه به دستورالعمل سرکوبگرانه خود ادامه میدهد.
اگر آمریکا کشورهای فنلاند و سوئد را ترغیب به پذیرش درخواستهای ترکیه کند، این امر چیزی بیش از یک پیروزی نظامی خواهد بود.
این یک اعای تحریکآمیز در ترکیه است. مقامات از شهروندان خود و جهان میخواهند قبول کنند که «بیگانگان» و «قدرتهای جهانی» همواره از جداییطلبی کردها حمایت میکنند.
حقیقت این است که تجاوزات ترکیه با مقبولیت ناتو و حتی همدستی آن همراه بوده است. فایدهای ندارد که کشورهای غربی به ترکیه درس بدهند یا این کشور از ریاکاری غرب شکایت کند، زیرا آنها با هم هستند.
هر اتفاقی که به واسطه توسعهطلبی این ائتلاف رخ دهد و خواه کردها در محراب توسعهطلبی ژئوپلیتیک قربانی شوند یا نه، باید نسبت به مقطع فعلی شفافسازی شود.