بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه پراویدنس در مطلبی بهقلم «ویلیام رابرتز» نوشت: یک تغییر الگوی فکری در چشمانداز ژئوپلیتیک غربآسیا پدید آمده است که توسط -ولیعهد سعودی- «محمد بن سلمان» هدایت میشود و با استقبال گستردهای از سراسر جهان عرب مواجه شده است.
آمریکا باید با توجه به این تحول، تعامل خود را دوباره تعریف کند.
باید تأکید کرد که این تغییرات در دیپلماسی، از جمله پذیرش مجدد سوریه در اتحادیه عرب و تنشزدایی عربستان و ایران، ثمره تلاشهای طولانیمدت و از دست دادن نفوذ آمریکا بر محاسبات سیاسی رهبران غربآسیا است.
بدتر شدن اوضاع نفوذ آمریکا در تصمیمات مکرر اوپک به دستور عربستان برای رد درخواست بایدن بهمنظور افزایش تولید نفت مشهود است.
در هر مورد، عربستان منافع خود را انتخاب کرد تا اینکه سودهای نفتی رکوردشکنی خود را در اختیار مصرفکنندگان غربی قرار دهد.
این سیاست جدید «اول عربستان» تا حدی نتیجه همهگیری بیماری کرونا و تهاجم روسیه به اوکراین است که به عربستان نفوذ زیادی در بازار مختل شده انرژی جهانی داده است که آنها بهطور استراتژیک از آن استفاده کردهاند.
چه عقبنشینی آمریکا از غربآسیا رخداده باشد یا خیر، این تصور بهطور گسترده در سراسر منطقه وجود دارد. با توجه به این وضعیت، یک سیاست پیشگیرانه جدید که خطمشی آمریکا را برای پیگیری منافع استراتژیک گستردهتر ما در منطقه تغییر جهت دهد و ارزشهای ملی ما را بهتر بگنجاند، ضروری است.
خروج اقلیتهای مذهبی از غربآسیا، حضور تثبیتکننده را از بین برده و افراطگرایی را در مناطقی مانند سوریه و لبنان تسریع کرده است.
بسیاری از این اقلیتهای مذهبی عموماً دارای ارزشهای غربی مانند آزادی مذهبی و اصول حکومت دموکراتیک هستند.
تجدید کثرتگرایی در غربآسیا یک منافع استراتژیک اصلی آمریکا و کل جامعه بینالمللی است. اگر تا حدود یک دهه آینده اقدامی صورت نگیرد، اقلیتهای مذهبی کمی برای حمایت وجود خواهند داشت. اکنون زمان حساسی برای دفاع و کمک به گروههای آسیبپذیر است.
آمریکا همچنان میتواند با همکاری با شرکای خود برای ایجاد یک جهان عرب باثباتتر و متنوعتر، ثبات منطقهای را در این چشمانداز ژئوپلیتیکی در حال ظهور غربآسیا ارتقا دهد.
روند کنونی سیاست آمریکا منجر به کاهش تدریجی نفوذ این کشور خواهد شد.