بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه جروزالم پست در یادداشتی بهقلم «سالم الکتبی» نوشت: «شاهزاده عبدالعزیز بن سلمان» در ژوئن گذشته، در حاشیه نشست اقتصادی سن پترزبورگ گفت که روابط بین عربستان و روسیه بسیار گرم و صمیمی است.
این توصیف را میتوان از وضعیت کنونی همکاری استراتژیک بین دو کشور فهمید. این وضعیت باعث خشم متحدان راهبردی ریاض در غرب و البته در درجه اول، آمریکا شده است.
انتظارات یا آرزوهای ناگفتهای وجود داشت که عربستان ممکن است شریک آمریکایی خود را با افزایش تولید نفت جدا از اعضای اوپک، ملزم کند، اگرچه ریاض بارها تاکید کرده است که این موضوع روی میز نیست.
چشمانداز استراتژیک کشورهای تولیدکننده نفت، چه در داخل و چه در خارج از اوپک، بهویژه عربستان، امارات و روسیه، قطعاً مبتنی بر نگاه عینی به بازارها و نیاز به حفظ ثبات و تعادل آنهاست.
در همین حال، آمریکا و متحدان آتلانتیک این کشور، تحت فشار شدید اقتصادی داخلی سیاستهایی هستند که دیگران مسئول آن نیستند.
آنها میخواهند استراتژیهای تولیدکنندگان نفت را تابع آن سیاستها نموده و از این تولید، برای منزوی کردن و مجازات روسیه استفاده کنند.
مشکل سیاست خارجی آمریکا در حال حاضر این است که سیاستگذاران اجرایی حاضر نیستند تغییراتی را که در حال وقوع است، چه در وضعیت و جایگاه جهانی این کشور و چه در متحدان سنتی آن، باور کنند.
حتی اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، نزدیکترین و تاثیرگذارترین متحد استراتژیک واشنگتن در غرب آسیا، از این رویه بیضرر نمانده است.
ما شاهد تفاوتهایی بودهایم که هرازگاهی از توسعه پرآشوب روابط اسرائیل و چین ناشی میشود.
تنها راه برونرفت از این معضل آمریکایی این است که مدام تلاش نکنیم که روابط روسیه یا عربستان و خلیجفارس را مختل یا محدود کنیم.
آمریکا باید بپذیرد که قوانین روابط بینالملل در اواسط قرن بیستم تغییر کرده است و حفظ اتحاد و روابط مشارکتی، توجه به منافع هر دو طرف را الزامی میکند.
این امر مستلزم احترام و شناخت متقابل، انعطافپذیری زیاد، دید واقعبینانهتر و در نظر گرفتن متغیرها و شواهدی از وابستگی متقابل قوی بین شرکای استراتژیک است.
این از اهمیت روابط عربستان و آمریکا کم نمیکند. اما واشنگتن باید به طور جدی به متغیرهای ژئوپلیتیک فعلی بپردازد. باید بپذیرد که منطقه خلیجفارس فقط مربوط به نفت نیست، بلکه در مورد شبکه گستردهای از منافع استراتژیک متقابل است.