بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه آبزرور در مطلب تازه خود بهقلم «هارش پنت» نوشت: جنگ اوکراین همچنان ادامه دارد و روسیه اکنون به بمباران بیرویه شهرها و زیرساختهای اوکراین در تلاش برای به دست گرفتن ابتکار عمل قبل از پایان زمستان متوسل شده است.
اوایل هفته جاری، شهر دنیپرو در شرق اوکراین مورد اصابت یک موشک روسی Kh-22 قرار گرفت که منجر به فروریختن یک بخش کامل از این واحد مسکونی 9 طبقه با حداقل 44 کشته شد.
روسیه همچنین مانورهای هوایی مشترک با بلاروس را در مرز شمالی اوکراین در تلاش برای ترساندن اوکراین با تهدید گشودن جبهه دیگری آغاز کرد.
آخرین حمله دو هفته پس از آن صورت گرفت که روسیه زیرساختهای انرژی در مناطق خارکف و کییف را هدف قرار داد و شرکت انرژی دولتی اوکراین Ukrenergo را مجبور کرد که محدودیت های مصرف موقت را برای همه مناطق اعمال کند.
برای ولادیمیر پوتین، «همه چیز در چارچوب طرح وزارت دفاع و ستاد کل در حال توسعه است.» اما به طور فزاینده ای روشن میشود که جنگ روسیه در نهایت برای «تخریب دولت اوکراین و ملت اوکراین» است.
اوکراین اکنون خود را جزئی از ناتو میداند و به ادعای خود با استفاده از تسلیحات بیشتر به مقابله با حملات روسیه ادامه میدهد.
تا کنون بیش از 30 کشور سخت افزار نظامی به اوکراین ارائه کردهاند، هرچند که آمریکا با حمایت بیش از 18 میلیارد دلار، بسیار جلوتر از دیگران است.
این هفته، «ینس استولتنبرگ» -رئیس ناتو- بار دیگر تاکید کرد که اوکراین میتواند انتظار تحویل سلاحهای سنگین بیشتری از کشورهای غربی داشته باشد.
این مهم است زیرا رهبری اوکراین درخواست کرده است که در حالی که روسیه در تلاش است تا «نیروها، مهمات و سلاحهای» خود را برای یک حمله بهاری از مناطقی که قبلاً در جنوب و شرق اشغال کرده است، سازماندهی مجدد کند، اوکراین باید خود را با تسلیحات حیاتی دوباره مسلح کند و غرب باید در تامین تدارکات عجله کند.
حملات روسیه در اوکراین و تلفات انسانی ویرانگر فشار بیشتری را بر رهبران اروپایی برای ارسال کمکهای بیشتر وارد میکند.
هفته گذشته، اولاف شولز، صدراعظم آلمان، سرانجام پس از هفتهها تأخیر در این تصمیم، با تامین خودروهای جنگی پیاده نظام ماردر موافقت کرد.
اکنون بر برلین فشارهایی وجود دارد که تانک های Leopard 2 ساخت آلمان را ارسال کند یا حداقل تحویل آنها را از کشورهایی مانند لهستان تایید کند.
اینها توسط کییف بهعنوان توانمندسازهای حیاتی در استراتژی دفاعی خود تلقی میشوند. کریستین لامبرشت این هفته پس از عملکرد ضعیف خود در چندین جبهه، مجبور شد از سمت وزیر دفاع آلمان استعفا دهد.
این شکاف غرب و شرق در اروپا است که احتمالاً مسیر آینده اتحادیه اروپا و ناتو را شکل خواهد داد.
لهستان در حال برنامهریزی برای افزایش گسترده بودجه دفاعی خود است زیرا قدرت نظامی خود را تقویت میکند و در حمایت از مبارزه اوکراین علیه مسکو پر سر و صدا بوده است.
کشورهای بالتیک لتونی، لیتوانی و استونی نیز مسیر مشابهی را دنبال میکنند.
اگرچه هنوز در اروپای «قدیمی» صداهایی وجود دارد که خواستار رویکردی عملگرایانهتر در قبال بحران اوکراین هستند، آینده اتحادیه اروپا امروز به این بستگی دارد که چگونه جناحهای غربی و شرقی اروپا بتوانند برای ارائه پاسخی منسجم به مسکو گرد هم آیند.
در حال حاضر، اروپا در حال ارائه یک جبهه متحد است و مایل است هزینههای ناشی از آن را پرداخت کند.
با افزایش روزبهروز انزوای روسیه در اروپا، روند روی گردانی آن به سمت چین تسریع مییابد هر چند با وجود هند این موضوع دشوار خواهد بود.
مسکو و پکن انگیزههای زیادی برای گرد هم آمدن برای تنظیم مجدد توازن قدرتی دارند که به سرعت در حال شکلگیری به ضرر آنهاست.
در محافل راهبردی هند بحث عجیبی وجود دارد مبنی بر اینکه به نوعی این محور روسیه و چین فقط بر علیه غرب خواهد بود و دهلی نو میتواند با باز نگه داشتن کانالهای ارتباطی روابط خود با مسکو را مدیریت کند.
رفتار گذشته مسکو روشن میکند که همیشه نسبت به واقعیتهای تغییر موازنه قدرت حساس بوده است. روسیه برای مدیریت عقبنشینی علیه غرب، بهشدت به چین تکیه خواهد کرد.
این پیامد درازمدت خوانش نادرست پوتین از عزم غرب و دست بالا گرفتن توانایی کشورش برای شکل دادن به نتایج میدان جنگ خواهد بود.