بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کویینسی در یادداشت تازه خود بهقلم «آناتول لیون» «تدی اسنایدر» نوشت: ادعای جو بایدن مبنی بر اینکه «قدرت جهانی» است، سوء برداشت شده است، زیرا جهان با چشمانداز جنگهای بزرگتری در دو جبهه بهطور همزمان مواجه است.
هدف دکترین سیاست خارجی دولت بایدن، پرورش جنگها و مدیریت آنها به گونهای است که به منافع آمریکا و جلوگیری از سرریز شدن به جنگهای گستردهتر باشد.
اما با این حال، کالیبراسیون جنگها به دلیل ماهیت غیرقابل پیشبینی جنگ و دشواری درک نقشهها، علایق و خطوط قرمز دشمن، چالشبرانگیز است.
فرهنگ نهاد سیاست خارجی آمریکا همچنین تعصب مملو از نفرت و ناآگاهی را تقویت میکند. تعیین میزان فشار نظامی یا سیاسی بدون آغاز جنگ تمامعیار بسیار دشوار است.
برای مثال، حسن نصرالله، رهبر حزبالله، میزان حملات و پاسخهای مدنظر با اسرائیل را اشتباه محاسبه کرد که منجر به اتمام زندگی او و شیوع جنگ در لبنان شد.
همین اشتباه منجر به جنگهای فاجعه بار در اوکراین، آسیب رساندن به منافع غرب و خطر تحقیر غرب یا جنگ مستقیم بین روسیه و غرب شده است.
آمریکا با ارسال تسلیحات و دلسرد کردن دیپلماسی، اولویت دادن به مهار جنگها و جلوگیری از تبدیل شدن آنها به جنگهای گستردهتر، جنگها را در غربآسیا و اوکراین گسترش میدهد.
در غربآسیا، تمرکز بر ایجاد توازن در حمایت از اسرائیل و حق آن برای دفاع از خود با جلوگیری از تبدیل جنگ به یک جنگ منطقهای گستردهتر بوده است.
در اوکراین، تمرکز بر ارائه هر آنچه به اوکراین برای دستیابی به قویترین موقعیت در میدان نبرد برای به دست آوردن آزادی، حاکمیت و تمامیت ارضی نیاز دارد و در عین حال جلوگیری از تبدیل شدن جنگ به جنگ گستردهتر با روسیه بوده است.
اما با این حال، استراتژی بایدن در پرتگاه شکست فاجعهبار در هر دو جبهه قرار دارد.
جنگ غزه به لبنان سرایت کرده و در ایران نیز آتش افروخته است.
اکنون خطر جنگ اسرائیل و ایران نیست، بلکه جنگی با ایران و روسیه است. در اوکراین، کالیبراسیون در لبه یک جنگ گستردهتر است و زلنسکی هر روز با آمریکا لابی میکند تا همه خطوط قرمز را پاک کند و با استفاده از سامانههای موشکی دوربردی که غرب ارائه میکند، به عمق خاک روسیه حمله کند.