بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه دیسپچ در یادداشت خود بهقلم «روئل مارک گرچت» نوشت: جوامع عربی برای حفظ ایدئولوژیهای سکولار و ضدصهیونیستی که در طول استعمار اروپا و جنگ سرد به وجود آمدند، بسیار خسته، شکننده و متحول شدهاند.
عقبنشینی آمریکا از غربآسیا و ظهور همزمان ایران شیعه، توافق آبراهام را به همراه داشت: حاکمان عرب سنی در خلیجفارس که کارهای زیادی برای دامن زدن به ضد صهیونیسم و اسلام ستیزهجو انجام داده بودند، نگرانیهای بیشتری نسبت به فلسطینیها داشتند؛ اما دوئل ایران و اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در حال شدت گرفتن است.
واضح است که دولت بایدن میخواهد باور کند که توافق هستهای جدید با تهران میتواند غربآسیا را آرام کند، اما اینطور نیست.
محاسبات اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و ایران در قبال یکدیگر اساساً یکسان خواهند ماند و رهبر عالی ایران، [آیتالله] خامنهای، بهصراحت به واشنگتن گفته است که مذاکرات هستهای پایانیافته است.
پیشرفت هستهای و حملات موفق خارجی، نظام روحانیون را جسورتر کرده است. جمهوری اسلامی برای اولین بار در تاریخ خود متحدان و حامیان قدرتمندی در روسیه و چین دارد.
ایران احتمالاً بهزودی جنگندههای پیشرفته روسی را دریافت خواهد کرد که احتمال تلاش اسرائیل(رژیم صهیونیستی) برای از بین بردن سایتهای هستهای خود را بیشازپیش کاهش میدهد. همچنین تجارت چین و ایران به تهران کمک کرده است تا آسیب تحریمهای آمریکا را کاهش دهد.
موفقیتهای تهران (بهویژه پیروزی ایران و روسیه در سوریه)، ضعف اعراب سنی و کاهش علاقه آمریکا به منطقه، همگی دستبهدست هم دادهاند تا تقابل اسرائیل (رژیم صهیونیستی) و ایران را بدتر کنند.
تاکنون اسرائیل(رژیم صهیونیستی) دست برتر را داشته است؛ از سال 2013 به سپاه پاسداران و متحدان شیعه آن در سوریه حمله کرده است. حملات هوایی این رژیم موفقیتآمیز بوده است: ایران نتوانسته است پایگاههای بزرگی ایجاد کند و موشکهای میان بردی انتقال دهد که کلید هر تلاشی برای غلبه بر دفاع بالستیک اسرائیل است.
دکترین «جنگ بین جنگها» پیشدستی را الزامی میکند. این احتمالاً باعث ناراحتی کشورهای سنی خلیجفارس خواهد شد که مطمئناً مماشات با میانجیگری چین را به رویارویی ترجیح میدهند، بهخصوص زمانی که آمریکا دیگر بهعنوان یک بازدارنده نظامی معتبر در خلیجفارس تلقی نمیشود.
ساکنان منطقه، تصمیم دونالد ترامپ در ماه سپتامبر 2019 مبنی بر عدم پاسخ نظامی به حمله ایران به تأسیسات نفتی عربستان و کشتیرانی خلیجفارس را بهعنوان یک زنگ خطر میدانند.
«محمد بن سلمان» -ولیعهد سعودی -و حاکم بالفعل، باید اکنون بداند که اسرائیل(رژیم صهیونیستی) ظرفیت یا ارادهای برای جایگزینی آمریکا ندارد. روابط دیپلماتیک با تهران بهطور بالقوه برای ریاض ارزشمندتر از سفارت در اورشلیم است.
نظام روحانیون برای مقابلهبهمثل در برابر ضربات مکرر اسرائیل تحتفشار قرارگرفته است، اما تهران از وارد شدن به یک دوئل موشکی بزرگ با اورشلیم چه بهطور مستقیم و چه از طریق نماینده لبنانی خود، حزبالله، خودداری کرده است
. ممکن است حمایت خود را از گروههای مبارز و تروریستی فلسطینی افزایش داده باشد و گهگاه موشکهای کوتاه برد از سرزمینهای شام و فلسطین به سمت صهیون شلیک میشود؛ اما با توجه به خسارات و شرمساری که اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در سوریه ایجاد کرده است، این غرامت کوچکی است.
اسرائیل(رژیم صهیونیستی) ممکن است نتواند برنامه اتمی ایران را با ابزارهای مخفیانه یا نظامی متوقف کند.
توانایی جمهوری اسلامی در تولید سانتریفیوژهای پیشرفته که از آبشارهای کوچکتر و پنهان استفاده میکنند، سودمندی حملات هوایی پیشگیرانه را زیر سؤال میبرد.
نظام روحانیون مطمئناً امیدوار است که با دستیابی به سلاح هستهای بتواند اقدامات بدخواهانه دشمنانش را کنترل کند. اسرائیل باید بهطور مداوم نادرست بودن این فرض را نشان دهد.