بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال اینترست در یادداشت خود بهقلم «زک مورگان» نوشت:مدتی است که غرب از شکست بازدارندگی به تقریبا هیچ، جهش کرده است.
نه صرفاً علیه اقدام نظامی گسترده، مانند تصرف کریمه توسط روسیه یا جنگ متعاقب آن برای بقیه اوکراین، بلکه علیه جنگ سیاسی که توسط اعضای ائتلاف سست ضدغربی دولتها (چین، روسیه و ایران) انجام میشود که رقابتی غیردوستانه علیه لیبرال دموکراسیها دارند.
روسیه به طرز مشهوری، هر چند به طرز نامنظم، در انتخابات سال 2016 مداخله کرد و با این وجود، هشت سال بعد، دفتر مدیر اطلاعات ملی هنوز مسکو را بهعنوان «تهدید غالب برای انتخابات آمریکا» ارزیابی میکند.
ایران ایمیلهایی مبنی بر جعل هویت پسران مغرور (یک گروه فاشیستی و نئوفاشیستی راستگرای افراطی مردانه است که خشونت سیاسی را ترویج میکند) در انتخابات سال 2020 ارسال کرد.
اما چهار سال بعد، همچنان «عملیات نفوذ آنلاین پنهان» را با هدف کسب نتیجه مطلوب در ماه نوامبر جاری اجرا میکند.
حتی زمانی که این تلاشهای حمایتشده از سوی دولت ناشیانه یا بهطور کلی ناموفق باشند، ممکن است ریشه چالشهای عمومی برای مشروعیت یک دولت انتخابشده بعدی را در خود داشته باشند و با این حال آنها همچنان ادامه دارند و خطر حملات آتی و شدیدتر روی میز باقی میماند.
بهعنوان مثال شاهد بحران جاری در کانادا باشید، جایی که پکن آشکارا حمله گستردهای به سیاست شریک تجاری حیاتی ما و عضو ناتو انجام داده است.
تحقیقات عمومی در حال انجام در مورد مداخله خارجی قبلاً نشان داده است که «چین توسط مقامات کانادایی بهعنوان فعالترین بازیگر دولتی خارجی درگیر در مداخله علیه مقامات دولتی، سازمانهای سیاسی، نامزدهای مناصب سیاسی و جوامع یهودی ارزیابی شده است.»
یافتههای موقت این نهاد با نتیجهگیری اخیراً منتشرشده از سوی کمیته امنیت ملی و اطلاعات پارلمانی کانادا «گزارش ویژه در مورد مداخله خارجی در فرآیندها و نهادهای دموکراتیک کانادا» تکمیل شده است.
گزارش ویژه با تکیه بر «دسترسی کمیته به اطلاعات بسیار طبقهبندیشده»، تصویری تاریک از کار کانادایی بخش کاری جبهه متحد، شاخهای از حزب کمونیست چین، ترسیم میکند. بر اساس این گزارش، این وزارتخانه:
از طریق یک شبکه بزرگ که شامل سازمانهای جبههای است که وابستگی خود را به حزب کمونیست چین (حکپی) اعلام نمیکنند و عملکرد آشکار و قانونی بیشتری دارند، فعالیت میکند.
این سازمانهای جبههای، شرکتهای دولتی، شرکتهای خصوصی ثبتشده در چین، سازمانهای دانشجویی چینی، سازمانهای فرهنگی خارجی، رسانههای خارجی، اعضای جوامع قومی فرهنگی چین و تجار برجسته و شخصیتهای سیاسی را موظف کردند تا در نهادها و فرآیندهای دموکراتیک مشارکت اهداف حکچ کنند.
کمیته مشخصاً فاش کرد که اطلاعات کانادا «ارزیابی کرده است که جمهوری خلق چین بر این باور است که روابط آن با برخی از اعضای پارلمان بر اساس پیشبینی موجود است که تعامل هر عضو با جمهوری خلق چین منجر به بسیج شبکه خود از سوی جمهوری خلق چین به نفع این عضو خواهد شد.»
کمیته در یک افشاگری پربار، بدون اشاره به چین بهطور خاص، خاطرنشان کرد که برخی از نمایندگان پارلمان، به قول سرویسهای اطلاعاتی، «نیمه آگاهانه یا آگاهانه» در تلاشهای کشورهای خارجی برای مداخله در سیاست ما شرکت میکنند.
این مداخله به شکل «ارتباط مکرر با مأموریتهای خارجی قبل یا در حین مبارزات سیاسی برای جلب حمایت گروههای اجتماعی یا کسبوکارهایی بود که مأموریتهای دیپلماتیک قول میدهند بی سروصدا به نفع یک نامزد بسیج شوند» و حتی «تأمین مقامات دیپلماتیک خارجی که اطلاعات ممتازی در مورد کار یا نظرات نمایندگان همکار دارند، با علم به اینکه این اطلاعات توسط آن مقامات برای اعمال فشار نامناسب به نمایندگان مجلس برای تغییر موضع مورد استفاده قرار خواهد گرفت.»
در صورت صحت، کمیته اشاره کرده است که کشورهای خارجی به میزان قابلتوجهی در سیاست کانادا نفوذ کردهاند.
این اتهامات انفجاری در تحقیقات عمومی در حال انجام است. دموکراسیهای کانادا فقط میتوانند امیدوار باشند که این تحقیق ابزاری برای رسیدن به پایه و اساس این اتهامات فراهم کند.
در این میان، غرب، به بیان ساده، نمیتواند ریسک کند که اجازه دهد وضعیت مخمصه کانادا به یک هنجار تبدیل شود.
آمریکا باید بهطور خاص به این فکر کند که یک زنجیره دیگر از شکستهای بازدارنده برای محافظت از سیستم سیاسی ما چگونه خواهد بود، به خصوص اگر چین تصمیم بگیرد یا عملیات آزمایشی گذشته خود را در آمریکا که محور انتخابات بوده گسترش دهد یا خط مشی کانادایی خود را برای استفاده در داخل آمریکا افزایش دهد.
تصور کنید، برای مثال، اگر سناتور آبرومند رابرت منندز نه توسط مصر، بلکه توسط یک سازمان جبههای از نوع توصیفشده در گزارش ویژه کمیته انتخاب شده بود یا اگر دخالت چین در انتخابات بهطور قابل قبولی باعث رأیگیری برای نامزد موردعلاقه در یک حزب اصلی مقدماتی، همانطور که احتمالاً در رقابت نامزدی حزب لیبرال در حوزه انتخابیه «دان ولی» (یک منطقه انتخاباتی فدرال مجلس عوام کانادا از سال 1968 تا 1979 بود.
این منطقه در استان انتاریو قرار داشت) شمالی اتفاق افتاد؟
آمریکاییها چگونه پاسخ خواهند داد؟ چگونه این ادعاها، بهویژه اگر صحت آنها هرگز بهطور قاطع اثبات نشود، چگونه با خشونت ناخوشایند و ناپسند بحثهای سیاسی امروز ارتباط برقرار میکند؟