بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه کامن اسپیس در مطلب تازه خود نوشت:«ولادیمیر پوتین» -رئیسجمهور روسیه- در تاریخ سهشنبه 7 می، برای یک دوره 6 ساله دیگر بهعنوان رئیسجمهور روسیه سوگند یاد کرد.
با توجه به اینکه پوتین برای چندین دهه رهبر بلامنازع روسیه بوده است، میتوان تصور کرد که تداوم این شخص در قدرت تضمین شده است.
با این حال، خود پوتین روز دوشنبه (13 می) در جلسه شورای امنیت از «چرخه سیاسی جدید» در روسیه صحبت کرد. برخی از اولین تصمیمات رئیسجمهور منتخب، این حس را القا میکرد که اتفاقات جدیدی در آینده خواهد افتاد.
برکناری غیرمنتظره «سرگئی شویگو» از سمت وزیر دفاع و انتقال او به سمت دبیری شورای امنیت یکی از اقدامات مهمی بود که در شروع این دوره میتوانست نویدبخش یک سیاست جدید باشد.
مدتی بود که گمانهزنیها مبنی بر پایان دوران حضور شویگو در وزارت دفاع وجود داشت، اما آنچه تعجبآور بود، انتصاب «آندری بلوسف» معاون سابق نخستوزیر؛ یک تکنوکرات کارآمد با سابقه اقتصادی به جای او بود.
این که وزارت دفاع روسیه برای مدتی به یک تغییر نیاز داشته است کاملاً واضح است، اما به نظر میرسد مأموریت آندری بلوسف جاهطلبانهتر از این حرفها باشد؛
او وظیفه دارد وزارت دفاع روسیه را به یک نهاد مدرن تبدیل کند که میتواند ایدههای جدید را بپذیرد و تکنیک و انعطافپذیری کافی را برای انجام جنگهای ترکیبی که احتمالاً در آینده امری عادی خواهد شد، داشته باشد؛
بنابراین، بهرغم همهی اقدامات پوتین در مورد زرادخانههای هستهای روسیه، به نظر میرسد او به نیرویی نوآورتر، چابکتر و همهکارهتر ایمان دارد که تنها بر مسئله قدرت هستهای تکیه نکرده باشد و بتواند آیندهای روشنتر را در کنارش تصور کند.
سپس روز دوشنبه، یعنی تاریخ 13 می، پوتین اولین نشست شورای امنیت خود را از زمان تحلیف خود برگزار کرد.
وبسایت کرملین تنها به یک مورد از مواردی که ظاهراً مورد بحث قرار گرفت اشاره میکند و آن موضوع چیزی نیست جز روابط با جمهوریهای پس از شوروی، موضوعی بسیار مهم و حساس برای قلب رئیسجمهور که مشخصاً رویای آن را همیشه در سر دارد.
پوتین بار دیگر تأکید کرد که این یک اولویت در سیاست خارجی اوست. پوتین گفت: «ما باید در چرخه سیاسی جدید روسیه حتی بیشتر به این حوزه توجه کنیم و نحوه سازماندهی این کار را از همه دیدگاهها از جمله از دیدگاه مسائل سازمانی و نهادی مورد بحث قرار دهیم».
با توجه به گفتههای پوتین به نظر میرسد که تفکر جدیدی در این حوزه وجود دارد که جزئیات آن هنوز مشخص نیست.
سپس در سطح عملیاتی، در جنگ اوکراین، در روزهای اخیر، شاهد منظره عجیب سربازان روسی بودیم که ظاهراً بدون مخالفت و بدون هیچگونه مانعی از سوی خطوط دفاعی، از مرز روسیه به سمت اوکراین عبور میکنند.
این یک پیشروی نظامی عظیم نبود، بلکه قدرت روسها رد شناخت ضعف دفاعی اوکراین بود که آن را شناسایی کرده و از آن بهرهبرداری لازم را کردند. این اپورتونیسم (در پی فرصتی مناسب بودن جهت رسیدن به اهداف شخصی بدون اعتقاد به هیچ اصول خاصی) یکی از مشخصههای شخص پوتین و در درجه بعدی رفتار حکومتی اوست.
این سخنان تنها در اولین روزهای پنجمین دوره ریاستجمهوری پوتین بود که ممکن است به ما این حس را بدهد که موج بزرگی از تغییرات در راه است و این موج بزرگ نیز پیامدهای عظیمی برای آسیای میانه دارد.
اگر برای پوتین روابط با جمهوریهای پس از شوروی حتی برجستهتر از قبل شود، میتوانیم بهزودی منتظر «ابتکارات» جدیدی نیز در روابط روسیه و این منطقه بزرگ باشیم.
ما میتوانیم فرض کنیم که آسیای میانه هدف اصلی کرملین در آینده خواهد بود، زیرا وضعیت قفقاز جنوبی و مولداوی برای روسیه پیچیدهتر است و فضای مانور آن توسط منافع و دخالتهای قابلتوجه غرب محدود شده است.
تلاشهای در پشت پرده یا آشکارای جمهوریهای آسیای میانه، یا دستکم برخی از آنها، برای انجام اصلاحات و ارتباطاتی عمیقتر با غرب، کرملین را عصبانی کرده است.
در رسانههای روسیه مرتباً از طریق سخنرانان مختلف، رهبری جمهوریهای آسیای میانه مورد نقدهای شدیدی قرار میگیرد.
به دلایل بسیاری که برخی از این دلایل را در مقالاتی مختلف میتوان مشاهده کرد، آمده است که قزاقستان احتمالاً کشوری خواهد بود که در آینده مورد توجه رهبر روسیه قرار میگیرد.
در زمان ریاستجمهوری قاسم جومارت توکایف، قزاقستان تلاش کرده است تا از سایه روسیه بیرون بیاید و نقشی را برای خود در صحنه جهانی ایجاد کند، اما از جغرافیا گرفته تا جمعیت و فرهنگ سیاسی این کشور و هر اقدام دیگری که رئیسجمهور قزاقستان بخواهد انجام دهد، از قبل محکوم به محدود شدن توسط روسیه است؛
بنابراین توسعه روابط با غرب مخاطرهآمیز خواهد بود و آستانه باید با دقت خاصی (همانطور که تاکنون پیش رفته است) حرکت کند.
قزاقستان ممکن است با حفظ روابط خوب خود با چین و توسعه روابط خود با جهان ترک، بهویژه آذربایجان و ترکیه، حرکت خود را حفظ کند، اما در مورد روابط غربی این موضوع اینقدر ساده نیست.
در پایان، کاری که پوتین انجام خواهد داد به چگونگی پیشرفت اوضاع جنگ اوکراین نیز بستگی دارد.
آینده آسیای میانه ممکن است در علفزارها و جنگلهای اوکراین رقم بخورد. به همین دلیل است که اتفاقات بعدی جنگ اوکراین برای آینده اروپا و اوراسیا بسیار مهم است.