loader image

جستجو

The Ukraine war clarified the nature of US-West Asian relations

اندیشکده کویینسی:
جنگ اوکراین ماهیت روابط آمریکا و غرب آسیا را روشن ساخت

مرکز مطالعات سورین

چکیده

اندیشکده «کویینسی» در یادداشت خود با اشاره به اقدامات و تحریم‌های قاطع آمریکا و اروپا علیه پوتین،‌ نوشت: رهبران غرب آسیا حاضر نشدند در واکنش به تهاجم روسیه، از آمریکا و غرب پیروی کنند.

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کویینسی در یادداشت تازه خود به‌قلم «مارینا جی‌ منصور» نوشت: اکنون زمان بازسازی و باز‌آرایی روابط است. واشنگتن می‌تواند به همکاری ادامه دهد، اما تنها در صورتی که این تعامل در راستای منافع ملی ما باشد.

چندین نوبت رای‌گیری در مجمع عمومی سازمان ملل طی روزها و هفته‌های اخیر آزمونی برای سمت و سوی کلی روابط آمریکا در منطقه بوده است.

ما شاهدیم رهبران غرب آسیا حاضر نشدند در واکنش به تهاجم روسیه، از آمریکا و غرب پیروی کنند و از طرد پوتین خودداری کرده‌اند.

علاوه بر این، گزارش‌هایی وجود دارد مبنی بر این که عربستان در حال بررسی دریافت یوان چین در ازای نفت است و این کار سلطه دلار آمریکا را به‌عنوان ارز غالب جهانی تهدید می‌کند و به دنبال آن، باعث تضعیف قدرت این کشور در سطح جهانی می‌شود.

استقبال عمومی از روسیه و چین در غرب آسیا هم منطقی و هم محتمل است.

اقدامات و تحریم‌های قاطع آمریکا و اروپا علیه پوتین مورد توجه دولت‌های منطقه قرار گرفته، زیرا احتمالا تشخیص داده‌اند اگر غرب به هر دلیلی تصمیم گرفته باشد علیه حکومت آن‌ها دست به اقدامی بزند، این روش می‌تواند روزی در مورد خودشان اتفاق بیفتد.

همین دولت‌ها در طول بهار عربی احساس مشابهی داشتند، زیرا دولت اوباما حاضر نمی‌شد جنبش‌های مردمی را محکوم کند که دیکتاتورهای قدیمی را سرنگون می‌کرد و اجازه می‌داد تا این جنبش‌ها به راه خود ادامه دهند.

علاوه بر موضع آمریکا در جریان بهار عربی و تمایل این کشور برای اعمال تحریم‌های فلج‌کننده علیه کشوری نظیر روسیه که مورد ستایش رهبران عربی است، شکاف بین کشورهای خلیج فارس با ایالات متحده عمیق‌تر شده است، زیرا این کشور حاضر نیست که خود را عمیقا درگیر جنگ فاجعه‌بار یمن کند، جنگی که توسط «محمد بن سلمان» -ولیعهد سعودی- در سال 2015 به راه افتاد و هم‌چنین، آمریکا متعهد به مذاکره مجدد با ایران بر سر توافق هسته‌ای است.

واشنگتن نباید با بازیگران منطقه‌ای مماشات کند و منافع چتر امنیتی آمریکا را دست کم بگیرد، زیرا نه تنها کشورهای خلیج فارس و حتی تجارت جهانی، بلکه مفت‌خورهایی نظیر چین نیز به میزان زیادی از آن بهره می‌برند، بدون این که هزینه‌ای بابت آن بپردازند.

علی‌رغم این که آمریکا چندین دهه با جان و مال خود در این منطقه سرمایه‌گذاری کرده، رهبران عرب روابط خود با این کشور را هم‌چنان بر مبنای بده بستان می‌بینند، زیرا روابط آن‌ها از ابتدای امر بر مبنای ارزش‌های مشترک ایجاد نشده بود.

بازسازی و توازن‌سازی روابط منطقه‌ای آمریکا بدین معنا نیست که این کشور باید روابط خود را قطع کند و دست از تعامل بکشد. آمریکا باید به همکاری با کشورهای غرب آسیا تا آنجایی ادامه دهد که نوعی هم‌سویی منافع در حوزه‌های خاصی داشته باشد. به هر حال، این کار نباید به بهای منافع استراتژیک آمریکا اتفاق بیفتد.

غرب به دنبال تهاجم روسیه به اوکراین، نه تنها در وضعیت نظامی خود با دشمنانی نظیر چین و روسیه، بلکه در روابط اقتصادی خود با آن‌ها نیز تجدید نظر کرد.

اولین گامی که سیاست‌گذاران می‌توانند بردارند، این است که دوباره استقلال انرژی و اقتصادی آمریکا را به دست آورند و به اروپا کمک کنند تا نه تنها در برابر بخش انرژی روسیه، بلکه در برابر دیگر بازیگران مشکل‌سازی که می‌توانند شکاف این بخش را پر کنند، متحد باشد.

این موضوع در کوتاه‌مدت به معنای افزایش تولید انرژی آمریکا از تمامی منابع ممکن شامل استخراج و صادرات بیشتر گاز طبیعی و تشویق شرکت‌های نفتی این کشور برای افزایش تولید است.

این موضوع در میان‌مدت و بلندمدت به معنای توجه بیشتر به انرژی خورشیدی، بادی و هسته‌ای است تا کارتل‌هایی مثل اوپک پلاس دیگر نتوانند اقتصاد جهان را گروگان بگیرند.

گام دوم، پیگیری یک سیاست تهاجمی خارجی است که بر ارتقای منافع آمریکا، حقوق بشر و ارزش‌های دموکراتیک تاکید نموده و در عین حال، شراکت با کشورهایی را عمیقا دنبال کند که ارزش‌های مشترکی با ما دارند.

و در نهایت، آمریکا باید به‌ویژه در قبال دشمنان و کشورهایی که ارزش‌های مشترکی با آن‌ها ندارد، سیاست خارجی چابکی داشته باشد. آمریکا باید ماهیت روابط دوجانبه با کشورهای غرب آسیا را بپذیرد.