loader image

جستجو

The Caucasus war is the result of the support of American extremists to Azerbaijan

جنگ قفقاز نتیجه حمایت تندروهای آمریکا از آذربایجان است

مرکز مطالعات سورین

چکیده

اندیشکده «کویینسی» در مقاله‌ای با اشاره به اینکه جنگ قفقاز نتیجه حمایت تندروهای آمریکا از آذربایجان است،‌ تاکید کرد: سیاست‌های دولت آذربایجان به هیچ وجه در خدمت منافع آمریکا یا امنیت کل منطقه قفقاز جنوبی نیست.

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکزمطالعات سورین،‌ اندیشکده کویینسی در مقاله‌ای به‌قلم «الدار ممدوف» نوشت: تندروهای آمریکا عادت دارند تعاملات دیپلماتیک را با دشمنان کشور به‌عنوان اقداماتی از سر مماشات مورد تحقیر قرار دهند، حتی اگر در خدمت منافع ملی باشد.

شاهد مثال این موضوع، اقدامات شدید تندروها برای منحرف کردن تلاش‌های دولت بایدن جهت احیای توافق هسته‌ای با ایران است، هر چند که اقدامات دولت هم با تاخیر و دودلی انجام شدند.

این توافق تضمین می‌کند که ایران از طریق یک توافق دوجانبه و نه جنگ، بمب هسته‌ای تولید نمی‌کند و از این جهت، این توافق در خدمت منافع آمریکاست.

جمهوری آذربایجان به‌عنوان کشوری غنی از نفت در دریای خزر طی سالیان متمادی شبکه‌ای از متحدان ایجاد کرد که عمدتا از اندیشکده‌های تندرو نظیر بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها، موسسه هادسون، بنیاد هریتیج و حتی برخی از سازمان‌های به نسبت میانه‌رو نظیر شورای آتلانتیک هستند.

نومحافظه‌کاران قدردان آذربایجان هستند، زیرا این کشور با اسرائیل دوست است و تصور می‌شود که با ایران و روسیه دشمنی دارد.

گروه مینسک یادگار دیپلماتیک اوایل دهه 1990 است که آذربایجان حاضر نیست مشروعیت این گروه را به رسمیت بشناسد، چرا که صرف وجود این گروه روایت باکو را مبنی بر «حل و فصل» این درگیری به چالش می‌کشاند.

آمریکا و فرانسه و هم‌چنین ارمنستان این تلقی را ندارند. همان‌گونه که حمله آذربایجان به ارمنستان نشان داد، ملاحظات واشنگتن و پاریس در مورد حقوق و امنیت جمعیت ارمنی قره‌باغ کاملا موجه است.

ارمنستان برای اینکه ملاحظات آذربایجان را در مورد یکپارچگی سرزمینش رعایت کرده باشد، حاضر شد دست از حمایت از تجزیه قره‌باغ بردارد.

باکو حاضر نشد به هرگونه موضعی از سر حسن نیت پاسخ مناسب بدهد و آمریکا را به این نحو به چالش کشاند که یا روایت حداکثری از «صلح طرف پیروز» را بپذیرد و یا به طور کلی از مناقشه خارج شود.

نقطه‌ نظر ایران یقینا یکی از آن دلایل کلیدی اشتیاق تندروها به آذربایجان است. آن‌ها در طی جنگ سال 2020، در این خواب و خیال بودند که موفقیت نظامی آذربایجان جامعه قابل‌توجه آذری ایران را علیه دولت تهران تحریک کند.

این امید ساده‌لوحانه محقق نشد، زیرا آذری‌های ایران بخشی از جامعه ایران هستند. با این حال، روایت‌های ضد ایرانی در آذربایجان رواج پیدا کرد که در اوایل دهه 1990 دیده نمی‌شد. وب‌سایت‌های مرتبط به دستگاه امنیتی و وزارت دفاع آذربایجان، خواهان جدایی «آذربایجانی‌های جنوب» از ایران شدند.

این اقدام در واکنش به اظهارات عجیب و غریب ضد آذربایجانی انجام شد که گفته می‌شود از سوی یک دیپلمات بازنشسته ایرانی بیان شده و به روزنامه‌ای در ترکیه درز پیدا کرده بود، هرچند که بیانگر دیدگاه رسمی ایران نبود.

شاید تندورهای طرفدار آذربایجان در واشنگتن به چنین تنش‌هایی دامن بزنند، اما این تلاش آن‌ها به هیچ وجه در خدمت آمریکا نیست. درگیری نظامی بین آذربایجان و ایران برای کشورهای دیگر مثل ترکیه، متحد ناتو، مضر است.

نکته دیگری از سوی لابی آذری در واشنگتن مطرح می‌شود که به نقش فرضی باکو در کاهش مشکلات انرژی متحدان اروپایی آمریکا ارتباط دارد.

مشکلات متحدان اروپایی بعد از حمله روسیه به اوکراین ایجاد شده است. با این حال، مقدار گازی که آذربایجان قادر به ارائه آن است، حتی به آن مقدار از کاهش عرضه در گاز روسیه هم نزدیک نمی‌شود.

سیاست‌های دولت آذربایجان به هیچ وجه در خدمت منافع آمریکا یا امنیت کل منطقه قفقاز جنوبی نیست. برخلاف تندروهایی که به نفع باکو لابی‌گری می‌کنند، این سیاست‌ها نباید به هیچ وجه از سوی دولت آمریکا اجرا شوند.