بهگزارش مرکز مطالعات سورین، شبکه خبری راشاتودی در گزارشی بهقلم «فئودور لوکیانوف» نوشت: رهبر کهنهکار ترکیه مسکو را بهخوبی میشناسد و کرملین برنامه او را درک میکند. اما این بار چگونه بازی خواهد کرد؟
قرار است پیروزی رجب طیب اردوغان در انتخابات ریاستجمهوری ترکیه به معنای تداوم در سیاست خارجی آنکارا باشد. بااینحال، این موضوع نهچندان در مورد محتوا، بلکه در مورد رهیافتی که اتخاذ خواهد شد صدق میکند: بهاحتمال زیاد با مانور مداوم در جستجوی فرصتها مواجه خواهیم بود. بهعنوان یک نتیجه، با تغییر شرایط، یا زمانی که مشخص میشود اهداف امکانپذیر نیستند، این ترجیحات میتوانند کاملاً بهشدت تغییر کنند.
در ۲۰ سالی که اردوغان در قدرت بوده، اهداف رئیسجمهور ترکیه بارها، گاه به شکل کاملاً متمایزی تغییر کرده است؛ از اروپاییسازی تا آرمانهای عثمانی، از ترویج انقلابها در غربآسیا تا بازسازی فعال روابط.
همکاران ترک تمایل دارند استدلالهای خارجیها در مورد نوعثمانی گرایی آنکارا را دوست نداشته باشند و آنها را سطحی و اغلب دور از ذهن میدانند. این احتمالاً درست است. بااینحال، این یک واقعیت غیرقابلانکار است که مهمترین رویدادها برای کل منطقه در منطقه تاریخی نفوذ عثمانی رخ میدهد. و نمیتوان بهطور کامل روابط چند صدساله را نادیده گرفت.
غربآسیا و شمال آفریقا اکنون دارای مجموعهای از مشکلات متمایز اما بههمپیوسته هستند. درگیریها در لیبی و یمن که اکنون سودان نیز به آن ملحق شده است، حرکت مثبت کمی نشان میدهد. اسرائیل در تلاش است تا آنچه را تهدیدی برای امنیت خود از همه طرف میداند مهار کند. تنش در اطراف و داخل ایران بهتدریج در حال افزایش است.
علاوه بر برنامه هستهای و درهم تنیدگی روزافزون روابط تهران و همسایگانش در آذربایجان، درگیریهای جدیدی در مرز ایران و افغانستان رخ داده است. همزمان، تغییرات انقلابی در قفقاز جنوبی در حال وقوع است. به نظر میرسد که مناقشه طولانیمدت قرهباغ در حال ورود به مرحله جدیدی با توازن قدرت بسیار متفاوت است. رفتار گرجستان کنجکاو و نسبتاً غیرمنتظره است. سوریه در حال خروج از انزوای دیپلماتیک است، اما عادیسازی با ترکیه که بخشی از خاک این کشور را اشغال کرده است، موضوع اصلی باقیمانده است. درگیری شدید در منطقه دریای سیاه، آشفتگی در بالکان، تمرکز فزاینده بر آسیای میانه و ناآرامی در پاکستان را به این موارد اضافه کنید، اوضاع بیشازحد نگرانکننده است.
ترسها زیاد است، اما آیا چیزی وجود دارد که به ما اطمینان دهد؟ بله چیزی هست. همانطور که قبلاً گفتیم، این بخش متنوع و پر سروصدا از جهان اکنون بیش از هر زمان دیگری مجبور است به خود تکیه کند تا راهحلهای خود را برای مشکلات خود بیابد. بازیگران خارجی هم فعالیت و هم نفوذ خود را کاهش میدهند.
اولین نکته این است که نگرانیهای زیادی در سطح جهانی وجود دارد که حتی قویترین قدرتها نیز باید بین تواناییها و خواستههای خود تعادل برقرار کنند. دوم نتایج فعالیت قدرتهای خارجی بهطورکلی و بهویژه در دهههای اخیر است. حتی اگر فرض کنیم که آنها با بهترین نیت عمل کردهاند (که به بیان ملایم به خودی خود ضروری نیست)، واضح است که بازیگران غیرمنطقهای بهطور کامل حذف نمیشوند، اما موازنه قوا به نفع آنها تغییر نمیکند.
روابط بین کشورهای پیشرو و مردم منطقه اکنون اهمیت بیشتری دارد. به همین دلیل است که خاطرات دوره عثمانی در میان است و ریشهها به آن زمان بازمیگردد. البته، شبیهسازی فقط بیمعنی نیست، بلکه بهسادگی مضر است، این خطر وجود دارد که کاملاً خارج از موضوع باشد. اما طیفی از مسائل، حداقل تا حدی، با آنچه همیشه وجود داشته، طنینانداز میشود.
روندها در جهان عرب و در روابط اعراب با ایران، امیدی را برای عادیسازی ایجاد میکند. نقش روسیه و چین نه پیشرو، بلکه بهعنوان یک حمایتکننده میتواند کاتالیزوری برای روندهای مثبت باشد. داستان قفقاز جنوبی هنوز به پایان نرسیده است و نویدبخش نمایشهای انسانی زیادی است، اما بن بستی که برای مدت طولانی در آن بوده، متعلق به گذشته است. و بنابراین نتیجه گرفته میشود که فرصتهای جدیدی در حال ظهور هستند.
ترکیه چه بخواهد چه نخواهد در کل این معما نقشی کلیدی دارد. تنها سوال ظرفیت آن است، و کاملاً مشخص نیست که محدودیتها در اینجا کجاست. اولین و مهمترین چیزی که اردوغان باید با آن دستوپنجه نرم کند، اقتصاد است. وضعیت نسبتاً تیرهوتار کنونی مانع از انتخاب مجدد او نشد، اما باوجود تقریباً نیمی از جمعیت مشتاق تغییر، او نمیتواند بدون رشد اقتصادی کار دیگری انجام دهد. یک وابستگی متقابل پیچیده بین جاهطلبیهای سیاست خارجی و توانایی پرداخت برای آنها وجود دارد. اما پایگاه منابع کشوری مانند ترکیه، ترانزیت محور و وابسته به طبیعت، به توانایی آن در پیگیری یک سیاست قاطعانه پیچیده و چند جهته بستگی دارد.
طی سالها، اردوغان خود را یک بازیگر ماجراجو و یک سیاستمدار محتاط نشان داده است که وقتی متوجه میشود اشتباه کرده است، میتواند عقبنشینی کند. با قضاوت در مبارزات انتخاباتی، او این ویژگیها را از دست نداده است. روسیه از این موضوع خرسند است، اگرچه نباید در مورد آنکارا توهم داشته باشد. تعامل ما یک توافق صمیمانه نیست، بلکه آگاهی از این است که هیچ راه گریزی از یکدیگر وجود ندارد. با این حال، این یک آگاهی مثبت است. و نحوه اجرای آن قبلاً تمرین شده است.