بهگزارش مرکز مطالعات سورین، موسسه امریکن انترپرایز در یادداشتی بهقلم «مایکل روبین» نوشت: آیا کاخ سفید از حملات ایران درسی خواهد گرفت؟
برای دومین بار در 6 ماه گذشته، جمهوری اسلامی ایران رگبار 181 موشکی را به سمت اسرائیل(رژیم صهیونیستی) پرتاب کرده است.
هر بار، دولت بایدن در کنار اسرائیل(رژیم صهیونیستی) ایستاده است و قابلیتهای نظامی مستقر را برای کمک به اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در خنثی کردن حملههای بعدی به اسرائیل(رژیم صهیونیستی) داده است.
دولتمردان آمریکا، از خود جو بایدن گرفته تا آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی، هرکدام به صراحت در کنار اسرائیل(رژیم صهیونیستی) ایستادند.
با این حال، چیزی که مشخص نیست این است که آیا هیچ یک از مقامات ارشد بایدن درسهایی را در مورد اینکه چگونه سیاستهای خود ایران را توانمند میسازد و به رویدادهای امروزی هدایت میکند، پذیرفته است یا خیر.
اگر هر یک از دهها موشک بالستیکی که ایران به سمت سایت هستهای دیمونا شلیک کرد به هدف خود میرسید، وضعیت بهمراتب متفاوت بود.
تیم اوباما و بایدن نیز اساساً سیاست ایران را اشتباه خواندهاند. هر دو معتقد بودند که بین اصلاحطلبان حکومت و تندروها دوگانگی وجود دارد.
این ساختار به دو دلیل ناقص است. اولاً، طیف واقعی افکار در ایران از ضد جمهوری اسلامی تا وفاداران جمهوری اسلامی را در بر میگیرد.
اگر یک چهارم مردم طرفدار جمهوری اسلامی باشند، تنها بخش کوچکی از آن تندرو خواهند بود. اکثریت قریب به اتفاق شاید سه چهارم جمعیت از هر جهت با حکومت دینی مخالفاند.
اوباما و بایدن نیز با نشان دادن صداقت خود بر اصلاحطلبان اشتباه کردند.
تفاوت بین تندروها و اصلاحطلبان فلسفی است تا تاکتیکی؛ به عبارت دیگر، بایدن، بلینکن و سالیوان به ترفند قدیمی پلیس خوب و پلیس بد (یک تاکتیک روانشناختی است که در بازجویی و مذاکره استفاده میشود که در آن تیمی متشکل از دو نفر رویکردهای مخالفی را در مورد موضوع اتخاذ میکنند) افتادند.
در نهایت، تیم بایدن بازدارندگی را اشتباه درک میکند. بازدارندگی صرفاً یک استراتژی لفاظی نیست.
جابجایی کشتیها و هواپیماها کافی نیست. حکومت ایران باید باور کند که آمریکا مستقیماً از نیروی خود علیه داراییهای ایران استفاده خواهد کرد.
بههرحال، فارسها اهمیتی نمیدهند که اعراب به خاطر ایران بمیرند.
فقط برایشان مهم است که ایرانیها نمیرند. جنگها در غربآسیا ناشی از نفت یا آب نیست، آنطور که بسیاری از دانشگاهیان پیشنهاد میکنند، بلکه اعتماد بیش از حد است.
کاخ سفید همچنین ممکن است از خارج از جبهه غربآسیا درس بگیرد.
نسلی از دیپلماتها و مشاوران امنیت ملی از برنت اسکوکرافت گرفته تا کالین پاول تا کاندولیزا رایس سخنان کره شمالی را رد کردند یا شکستهای آزمایش موشکی و هستهای را جشن گرفتند؛ اما حکومتهای سرکش میتوانند از شکست درسهای زیادی بیاموزند.
ایران دو بار برای حمله به اسرائیل تلاش کرده است. بررسی آنها دو بار شکست خورد، اما این بدان معنا نیست که آنها تسلیم خواهند شد. بلکه از اشتباهات خود درس میگیرند و تاکتیکهای خود را تنظیم میکنند.
همانطور که حماس 100 بار شکست خورد قبل از اینکه در 7 اکتبر 2023 فراتر از رویاهای خود موفق شود، ایران نیز ممکن است قبل از موفقیت بارها شکست بخورد.
اگر درسی وجود دارد که بایدن یا رئیسجمهور بعدی آمریکا باید بیاموزد، این است که هیچ مقدار دیپلماسی دشمن ایدئولوژیک را تسکین نخواهد داد.
فقط آنها را توانمند میکند. احیای بازدارندگی حداقل نیازمند اقدام نظامی محدود است. وضعیت موجود قابلتحمل نیست. زمان رو به اتمام است.