بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه آنتیوار در گزارش خود بهقلم «تد اسنایدر» نوشت: بحران موشکی کوبا به وضوح نشان میدهد که آمریکا چگونه به تجاوز روسیه به حوزه نفوذ این کشور و چگونه به تسلیحات روسیه در مرزهای خود پاسخ میدهد.
این پاسخ در دکترین دو قرنی مونرو گنجانده شده است که درها را از هر قدرت اروپایی که به قارههای آمریکا دست درازی کند میبندد.
و اعلام میکند هرگونه تلاش از طرف آنها برای گسترش سیستم صلح و امنیت خود به هر بخشی از این نیمکره برای ما خطرناک است.
با توجه به تعهد خود به دکترین مونرو، آمریکا ممکن است نگرانیها و هشدارهای روسیه را برای عدم تجاوز به مرزهای خود با انتقال سلاح به اوکراین و ناتو پیشبینی کرده و درک کرده باشد.
درس دوم این است که بحران موشکی کوبا نشان میدهد که چگونه میتوان چنین بحرانی را حل کرد و از جنگ جلوگیری کرد. این بحران زمانی حل شد که کندی با خروشچف مذاکره کرد و قول داد که اگر خروشچف موشکهای روسی را که آمریکا را تهدید میکرد از کوبا خارج کند، موشکهای مشتری آمریکا را که روسیه را تهدید میکردند از مواضعشان در ترکیه و احتمالا ایتالیا خارج میکند.
این توافقی بود که بحران کوبا را تحت کنترل درآورد. با پیشنهاد خروشچف، کندی میدانست که اگر نپذیرد، آمریکا در «موقعیت غیرقابل حمایت» قرار خواهد گرفت.
در آن روزهای اولیه مناقشه ویتنام، آمریکا فعالانه به فکر حل مشکل خود با کره شمالی با حذف هوشیمین با تغییر مخفیانه نظام بود. جانسون، رئیسجمهور آمریکا در نهایت به دلیل خطر وارد کردن چین به جنگ از این برنامههای کودتا عقبنشینی کرد.
آمریکا در نهایت در کودتا علیه همکاری کرد. این امر با بی ثبات کردن بیشتر ویتنام نتیجه معکوس داد و در نهایت به وارد کردن آمریکا به جنگ ویتنام کمک کرد.
در روز 26 مارس، جو بایدن به وضوح خواستار کودتا در روسیه شد.
در روز 9 می، وزیر امور خارجه لیتوانی، گابریلیوس لندسبرگیس گفت: از دیدگاه ما، تا زمانی که نظام کنونی روسیه در قدرت باشد، کشورهای اطراف آن تا حدی در خطر خواهند بود.
اما در محاسبات کودتا، راههای زیادی وجود دارد که حذف پوتین میتواند به جایگزین بدتری برای غرب منجر شود.
«ریچارد ساکوا» -استاد سیاست روسیه و اروپا- پوتین را اروپاییترین رهبر روسیه تا کنون خوانده است.
ساکوا میگوید که پوتین در طول چند سال اول ریاستجمهوری خود تلاش کرد «ارتباط نزدیکتری با اتحادیه اروپا برقرار کند» و او «پیوستن روسیه به ناتو» را برای تشکیل «غرب بزرگتر» متصور بود و حتی عضویت [در] ناتو را پیشنهاد کرد».
«استفان کوهن» که پروفسور بازنشسته مطالعات و سیاست روسیه در پرینستون بود، اشاره کرده است که پوتین مدتها مذاکره با غرب را بر سر مخالفتهای تندروهای خود دنبال میکرد.
اما پوتین نه تنها در زمینه توسعهطلبی و سیاست خارجی بازدارنده بوده است، او همچنین ناسیونالیستهای روسی را که معتقد به ایجاد «جهان روسی» از طریق الحاق سرزمینهای کشورهای همسایه پرجمعیت روسهای نژادی هستند، مهار کرده است.
درخواستهای غرب برای تغییر نظام روسیه، محاسبات کودتای «جایگزینهای سیاسی داخلی محتمل» را نادیده میگیرد.
برکناری پوتین از طریق تغییر نظام در نهایت میتواند درها را برای تندروهای روسیه که مایل به آماده شدن برای رویارویی بیشتر با غرب هستند، باز کند.