بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در یادداشت خود بهقلم «شایان طالبانی» نوشت: تحلیلهای گذشتهنگر حمله به عراق در سال 2003 معمولاً بر شکستهای گذشته آمریکا یا چگونگی تبدیل شدن «عراق جدید» به بخشی از حوزه نفوذ ایران متمرکز است.
در نتیجه، عراق از دو منظر ساده نگریسته شده است: توانایی این کشور برای شریکی قابلاعتماد در مبارزه با تروریسم و تمایلش برای عقب راندن ایران.
آنچه در تحلیل استاندارد غرب از عراق تا حد زیادی موردتوجه قرار نگرفته است این است که پتانسیل دموکراتیک این کشور واقعاً در کجا قرار دارد:
در یک جامعه متنوع عراقی که بهطور فزایندهای خود را از طریق نگرش سرکش نسبت به حاکمانش نشان میدهد و بهطور مسالمتآمیز بهدنبال راههایی برای اصلاح یک سیستم شکسته است بدون اینکه لزوماً بداند چگونه است.
بخش اعظم این جامعه در حال حاضر در روند کند بلوغ سیاسی قرار دارد و از تعدادی ویژگیهای دموکراتیک که با سقوط رژیم صدام حسین، رهبر سابق عراق امکانپذیر شده است، بسیار سود میبرد.
چشمانداز ایدهآل برای عراق پس از سال 2003 آنطور که پیشبینی شده بود محقق نشد، اما این نباید تنها منشوری باشد که ما اکنون عراق را از طریق آن قضاوت کنیم یا سیاست در قبال آن را در آینده محاسبه کنیم.
بسیاری از عراقیهایی که در سال 2005، زمانی که کشور دو انتخابات دموکراتیک اول خود را تجربه کرد، با خوشحالی به پای صندوقهای رأی رفتند تا بر اساس هویت قومی فرقهای رأی دهند تا بر اساس یک برنامه سیاسی، نسبت به کاندیداها و احزابی که در دسترس هستند بدبین شدهاند.
بهراحتی میتوان عراق را بهعنوان داستانی از شکست در نظر گرفت، بهویژه به این دلیل که موقعیت نادری که عراق در رسانههای غربی مطرح میشود، هنگام جشن گرفتن سالگرد جنگ است.
جامعه بینالمللی باید بیش از تکرار آنچه 20 سال پیش رخ داد و تلاش عراقیها برای ایجاد دموکراسی را تماشا کند، تلاش کند.
این کشور باید در آینده عراق سرمایهگذاری کند، بهویژه جوانان آن که خواهان دولت نماینده و خدمات و نهادهای عملکردی هستند و در عین حال از کثرتگرایی محافظت میکنند.
جامعه عراق از سال 2003 بهشدت تغییر کرده است. اکنون سؤال این است که آیا نهادهای سیاسی آن توانایی این را دارند که به عقب برسند؟