بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در یادداشت تازه خود بهقلم «بلال صعب» و «کارن یانگ» نوشت: جنگ در اوکراین و یمن روابط واشنگتن و متحدان عرب آن را تیره کرده است. اقداماتی کوچک از هر دو طرف میتواند اوضاع را به مسیر خود بازگرداند.
واشنگتن میتواند صحبتهای فعالین آب و هوایی را متوقف کند و درخواستهای تولیدکنندگان عرب خلیجفارس و اعضای اوپکپلاس را برای گنجاندن در بحثهای مربوط به سازگاری با آب و هوا و نقشآفرینی برای هیدروکربنها تأیید کند.
در مقابل، دولت آمریکا باید به نگرانیهای امنیتی کشورهای عربی خلیجفارس رسیدگی کند و محافظت مؤثرتری در برابر حملات ایران و نیروهای نیابتی آن در منطقه ارائه دهد.
تنشها حداقل از زمان قیامهای اعراب در سال 2011، زمانی که پادشاهان عرب خلیجفارس بر این باور بودند که واشنگتن از آنها محافظت میکند و با نیروهای اسلامگرا که به دنبال سرنگونی آنها بودند، همسو میشود، افزایش یافته است.
چهار سال بعد، این احساس غفلت زمانی تقویت شد که دولت اوباما توافق هستهای را با ایران امضا کرد که به نظر آنها منافع امنیتیشان را در نظر نگرفت.
دولت بایدن در روز 12 فوریه سال 2021 اعلام کرد که عنوان حوثیهای یمن به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی را حذف میکند و این امر را برای فعالکردن کمکهای بشردوستانه بینالمللی در یمن ضروری ارزیابی کرد.
کشورهای عربی خلیجفارس، به ویژه عربستان، تصمیم جو بایدن را به عنوان نشانهای از نادیده گرفتن طرحهای توسعهطلبانه و نظامی ایران در یمن میدانستند.
واشنگتن فکر میکرد اخیراً با فرستادن مقامات ارشد آمریکایی به منطقه برای دیدار با رهبران عربستان و امارات، با فعال کردن سامانه دفاع موشکی آمریکا و با استقرار تجهیزات نظامی اضافی و تأمین موشکهای رهگیر بیشتر به منطقه، بیش از اندازه کافی عمل کرده است.
مهم نیست که مقامات آمریکایی چقدر تلاش میکنند این تصور را که واشنگتن در حال مماشات با ایران است را از بین ببرند، سوءظن اعراب خلیجفارس نسبت به نیات آمریکا همچنان بالاست و این یکی از دلایلی است که عربستان و امارات در توجه به درخواستهای آمریکا برای افزایش نفت جهانی تردید داشتهاند.
عرضه نفت یکی از مهمترین موارد در دستور کار غربآسیایی آمریکا برای کاهش هزینههای سوخت در داخل و تحت فشار قرار دادن روسیه است.
تاکنون، عربستان و امارات علاقهای به شکستن توافق اوپک پلاس در مورد تولیدات هماهنگ تا سال 2022 نداشتهاند.
در آینده، مشارکت خلیجفارس با آمریکا باید به عنوان منافع مشترک در آزادسازی بازار، سرمایه انسانی و نوآوری برای چالشهای پیشرو تعریف شود.
آمریکا باید از پیوستگی خلیجفارس و مردم آن، به عنوان مکانی برای فرافکنی و برای دسترسی آمریکا به رهبران و بازارهای آفریقا و آسیا قدردانی کند.
دو محصول فوری و دو هدف بلندمدت میتواند شامل ایجاد یک سلول همجوشی مبتنی بر موشک و تهدید سامانههای هوایی پهپادی برای ارائه اطلاعات به شرکای عرب خلیجفارس در مورد فعالیتهایی باشد که ممکن است پیشآهنگی برای حملات آینده باشد. چنین منابعی میتواند شامل دو یا سه پهپاد Predator و سایر داراییها باشد که اطلاعات پایدار و باکیفیت و هشدار حملات برنامهریزیشده یا قریبالوقوع به پرسنل و پایگاههای آمریکا یا به شرکای سعودی و اماراتی را ارائه میدهد.
دومین دستاورد، برنامهریزی اضطراری مشترک با شرکای عرب خلیجفارس مایل و توانمندتر در مورد ایران است. این اتفاق در گذشته به دلایل قانونی رخ نداد. اولا، اعراب خلیجفارس از نظر توانایی نظامی سهم چندانی نداشتند. دوما، اعراب همیشه در مورد ایران اختلاف نظر داشتهاند و در سالهای 2017 تا 2021، سعودیها، اماراتیها و بحرینیها روابط خود را با قطر قطع کردند تا حدی به این دلیل که قطر را متهم میکردند که به تهران نزدیک است.
عناصر بلندمدتتر چنین چارچوب دفاع استراتژیک آمریکا و خلیجفارس، پدافند هوایی و موشکی یکپارچه است که یک مسئولیت جمعی در منطقه است و قبل از هر چیز مستلزم اعتماد مشارکتکنندگان برای ایجاد سیستمهای هشدار اولیه مشترک است.
همکاری و آموزش امنیتی، همراه با مینزدایی و گشتزنی، باید با تلاشهای سیاستی برای اعمال ایمنی زیستمحیطی آبهای بینالمللی، از جمله نگرانی در مورد آلودگی احتمالی نیروگاههای هستهای و زباله های صنعتی ترکیب شود.
میتوان بهبود روابط بین آمریکا و شرکای عرب خلیجفارس را متصور شد، اما واشنگتن باید تهدیدهای امنیتی واقعی را که خلیجفارس از سوی ایران و نیروهای نیابتی آن با آن مواجه است، بپذیرد و پادشاهیهای عربی خلیجفارس باید به پذیرفتن مزایا و خطرات سیاسی داخلی بالقوه اقتصاد سیاسی باز جهانی ادامه دهند.