loader image

جستجو

چگونه از شروع جنگ در

دیفنس وان: آمریکا مقصر اصلی وقوع احتمالی جنگ بزرگ پوتین در اروپاست

مرکز مطالعات سورین

چکیده

مرکز «دیفنس وان» در یادداشت خود با اشاره به پیش‌بینی یک جنگ بزرگ در اروپا توسط روسیه نوشت: واشنگتن بارها و بارها در دو دهه گذشته به جای سازش با مسکو، تقابل را انتخاب کرده است و مقصر اصلی مهیا شدن پوتین برای جنگ بزرگ در اروپا است.

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکز مطالعات سورین، مرکز دیفنس وان در یادداشت خود درباره جنگ بزرگ در اروپا به‌قلم «لیلی گلداستین» نوشت: اکنون کاملاً قابل پیش‌بینی است که یک جنگ بزرگ در اروپا رخ دهد. علاوه بر این، ممکن است که این جنگ به سرعت آسیا را نیز درگیر خود کند؛ اما این موضوع مهم را برای مدتی کنار می‌گذاریم. اهداف ولادیمیر پوتین برای جنگ چیست؟ چگونه به آستانه شروع جنگ رسید؟ آیا چیزی وجود دارد که بتواند جلوی این نزدیک شدن به جنگ را بگیرد؟

در یادداشت فاش شده‌ای که توسط واشنگتن پست در سوم دسامبر منتشر شد، آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا گفتند که نیروهای روسیه اکنون آماده یک حمله چند‌جانبه با «100 گروه تاکتیکی گردان» هستند که شامل حدود 175 هزار سرباز است که یا در منطقه مستقر شده‌اند، یا اکنون در حال استقرار هستند. این ظاهراً دو برابر تعداد نیروهای روسی است که در جریان ترس از جنگ در بهار 2021 به مرز اوکراین آمدند. این گزارش همچنین به طرز شومی اشاره می‌کند که مسکو نیروهای ذخیره را فراخوانده است. برخی گفته‌اند که لژیون‌های کرملین صرفاً منتظرند تا گل و لای به یخ تبدیل شود تا تانک‌های روسی بتوانند با سرعت بیشتری مانور دهند. با وجود جبهه هوای سردی که اکنون در حال حرکت به سمت منطقه است، رهبران نظامی روسیه ممکن است به دنبال پیروزی باشند که بتوان آن را در تعطیلات سال نو جشن گرفت.

ارتش روسیه در دو دهه گذشته در حال تجهیز و آموزش برای چنین حمله‌ای بوده است و شاید با نگاهی به گذشته به نظر برسد که تصرف کریمه در بهار 2014 صرفاً پیش غذایی قبل از غذای اصلی بود. مطمئناً معلوم می‌شود که رئیس جمهور روسیه تنها به دنبال بستن زخم دونباس است و این مناطق کوچک شرقی لوهانسک و دونتسک را از بین می‌برد تا یک بار برای همیشه به آن درگیری خونین پایان دهد. ملی‌گرایان روسی از سال 2014 بی‌وقفه خواستار چنین اقدامی شده‌اند.

با این‌حال، نمی‌توان عملیات‌های بزرگتر و جاه‌طلبانه‌تر را نادیده گرفت. پوتین با نگاه کردن به بحران‌های موجود به عنوان یک فرصت، مشابه سال 2014، ممکن است تقسیم کامل اوکراین به دو نیمه را در نظر داشته باشد. با یک نگاه ساده به نقشه فرهنگی-زبانی مشخص می‌شود که تمام استان‌های جنوبی و شرقی اوکراین اکثریت روسی زبان هستند. برای روس‌ها، خود نام «پولتاوا» (یکی از استان‌های شرقی اوکراین) یک فراخوان جنگ را تداعی می‌کند که تقریباً به‌اندازه نام «سواستوپول» در کریمه مهم است. در واقع، پترکبیر که قاطعانه ارتش مهاجم سوئدی را در پولتاوا در سال 1709 شکست داد و راه را برای ایجاد دولت مدرن روسیه هموار کرد، ، بت و الهام‌بخش پوتین است.

حتی گزینه جاه‌طلبانه‌تر برای روسیه این است که به سمت اودسا برود که شهر مهمی در دریای سیاه است که توسط امپراتور روسیه کاترین کبیر در سال 1794 تأسیس شده است. اودسا در می‌2014، محل جنایت ضد روسی بر علیه 9 ناوگان پرافتخار این کشور در دریای سیاه بوده است. با فتح این شهر نه تنها یک منطقه جدید به خاک روسیه افزوده می‌شود، بلکه رفت و ‌آمد مکرر و توهین‌آمیز کشتی‌های جنگی ناتو در منطقه نیز پایان می‌یابد. اگر پوتین تصمیم بگیرد که با یک تیر دو نشان بزند، ممکن است اجازه انجام چنین حمله‌ای را بدهد.

واشنگتن بارها و بارها در دو دهه گذشته به جای سازش با مسکو، تقابل را انتخاب کرده است. در طول دهه 1990، دولت کلینتون با وجود هشدار جورج کنان، باتجربه‌ترین دیپلمات آمریکایی، که پیش‌بینی کرد این اقدام بذر جنگ سرد جدیدی را می‌کارد، توسعه ناتو را در دستور کار خود قرار داد. طبق معمول حق با کنان بود. دولت بوش با اجازه دادن به تعداد زیادی از کشورها برای گسترش و پاره کردن یک رشته معاهدات کنترل تسلیحات، وضعیت را تشدید کرد. در حالی که اوباما شجاعانه تلاش کرد تا روابط را از سر گیرد، دیپلمات‌های نالایق او در برقراری صلح و ثبات در اروپای شرقی به ‌شدت شکست خوردند. ترامپ با اعطای کمک‌های مرگبار به ارتش اوکراین، بی‌احتیاطی سرعت رزمایش‌های نظامی آمریکا در مرزهای روسیه را افزایش داد و تقریباً تمام آنچه که از قرارداد کنترل تسلیحاتی با مسکو باقی مانده بود را کنار گذاشت.