بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال در مطالب تازه خود با اشاره به اینکه دیگر نمیتوان جنوب جهانی را نادیده گرفت، نوشت: در مورد ظهور دنیای چندقطبی پس از پایان جنگ سرد کمتر از 4 دهه پیش مطالب زیادی نوشته شده است؛
اما نشست سران گروه 20 که روز یکشنبه در دهلی نو به پایان رسید، در واقع گواه این است که نظم قدیمی واقعاً در حال تغییر است و زمانی که نوبت تصمیمگیری در سطوح بالا به میان میآمد، بخشهایی از جهان به حاشیه رانده شدند.
بهویژه کشورهای جهان عرب، آفریقا و آنچه که به جنوب جهانی شناخته میشود، اکنون برای یافتن راهحلهایی برای برخی از چالشبرانگیزترین مشکلات بشریت ذاتی هستند.
«نارندرا مودی» -نخستوزیر هند- در جریان اجلاس 2 روزه گروه 20 که تحت نظارت ریاستجمهوری هند برگزار شد، از القای اتحادیه آفریقا به این گروه و همچنین دعوت از 4 کشور عربی از جمله امارات برای حضور در این نشست خبر داد.
اجلاس اعلام یک کریدور مهم راهآهن و کشتیرانی چند میلیارد دلاری که هند، غربآسیا و اروپا را به هم پیوند خواهد داد، بر اهمیت روزافزون کشورهای دارای موقعیت استراتژیک در آسیا تأکید کرد.
در یک تحول غیرمنتظره که منعکسکننده ایجاد اجماع هند بود، یک اعلامیه مشترک نهایی که شامل موضوعات دشواری مانند جنگ در اوکراین و حذف تدریجی انرژی زغالسنگ بود، مورد توافق همه شرکتکنندگان قرار گرفت.
اما این تنها نمونهای نبوده است که کشورهای نوظهور در یک نظم پیچیده ژئوپلیتیکی جای خود را گرفتهاند.
از جمله ائتلافها و تجدیدنظرهای جدید در صحنه جهانی، پانزدهمین اجلاس سران گروه کشورهای بریکس بود که ماه گذشته در آفریقای جنوبی برگزار شد و از چندین عضو جدید، از جمله امارات، استقبال کرد.
این بلوک که در حال حاضر شامل کشورهای سنگین اقتصادی مانند چین و هند است، از روابط نزدیکتر با خلیجفارس که اکنون بهعنوان یک مرکز استراتژیک برای تجارت، مالی، تولید انرژی و نوآوریهای تکنولوژیکی بهطور محکم ایجاد شده است، سود خواهد برد.
آنچه این تحولات آشکار میکند این است که دوران کشورهای آفریقا و غربآسیا که منفعلانه در معرض سیاستها و برنامههای ساختهشده توسط ابرقدرتهای جهانی قرار میگرفتند به پایان رسیده است.
در عوض، کشورهای بیشتری که قبلاً در تصمیمگیری جهانی بیرون از اتاق رها شده بودند، صدای خود را به گوش میرسانند و با آژانس عمل میکنند. با توجه به مقیاس چالشهای جهانی که جهان با آن مواجه است، این پتانسیل را دارد که تغییردهنده بازی باشد.
راهحلهای یکسان برای مشکلات به هم پیوسته پیرامون اقتصاد جهانی و آبوهوای بهسرعت در حال تغییر سیاره این خطر را دارد که کشورهای در حال توسعه را پشت سر بگذارد.
وجود تعداد فزایندهای از مجامع بینالمللی که نماینده هرچه بیشتر کشورها هستند، میتواند به مبارزه برای ایجاد اجماع کمک کند.
کشورهایی مانند هند که از سمت جنوب جهانی حمایت میکنند، ثابت کردهاند که در مدیریت روابط با سایر بلوکها و کشورهایی که اغلب برنامههای رقابتی دارند، ماهر هستند و همه اینها در عین اولویت دادن به نیازهای اقتصادی و سیاسی خود است.
داشتن اقتصادهای بزرگ با عضویت مشترک در تعدادی از این نهادهای بینالمللی، احتمال رویکرد مشترک را افزایش میدهد.
غربآسیا و خلیجفارس نیز نقش تعیینکنندهای خواهند داشت، بهویژه با توجه به موقعیت استراتژیک خود.
ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که در آینده شاهد موارد مشابه بیشتری باشیم. اجلاس جهانی آبوهوا که اواخر سال جاری در امارات برگزار میشود، مرحله دیگری خواهد بود که در آن کشورهای در حال توسعه با قدرتهای صنعتی بزرگ برابری خواهند کرد.
این کشور خانه مناسبی برای چنین گردهمایی جهانی است و تجربه قابلتوجهی برای ایجاد اجماع را به همراه خواهد داشت.
هند ریاست گروه 20 را به برزیل، کشور دیگری که از جنوب جهانی دفاع میکند، سپرد و تحولات جالب دیگری را در 12 ماه آینده رقم زد.
با این حال، این غیرواقعی است که فکر کنیم همه اختلافات برجسته حل خواهند شد. مسائل تفرقهانگیز همچنان ادامه دارد و جنگ در اوکراین بهویژه قطبی شده است. برخی از تفسیرها که بهدنبال توصیف کریدور تجاری اعلامشده در گروه 20 بهعنوان پیروزی آمریکا بر ابتکار کمربند و جاده چین بود، تداوم رویکرد تقلیلدهندهای را آشکار میکند که هنوز جهان را از نظر رقابت تعریف میکند، نه همکاری.
در 32 سال گذشته، پس از پایان رقابت بین اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا، جهان شاهد یک تحول اساسی سیاسی و اقتصادی بوده است، زیرا بسیاری از کشورها، بهویژه کشورهای غربآسیا و جنوب جهانی، سعی کردند خود را با این یا آن اردوگاه ایدئولوژیک همسو کنند و در عوض بخشی از یک سیستم پیچیده و چند قطبی شوند که مستلزم عمل گرایی، مهارت دیپلماتیک و تمایل به ایجاد روابط جدید است.
زمانهایی که سازمان ملل متحد بهعنوان خانه واحد و معتبر آنچه جامعه بینالمللی نامیده میشودT ممکن است تغییر کرده باشد. این به معنای کاهش اهمیت سازمانی نیست که همچنان یک نیروی قدرتمند برای خیر باقی میماند؛ اما رشد و نفوذ مجامع و اتحادهای بینالمللی که نه تنها قدرتهای غربی را شامل میشود، نشان میدهد که با تغییر جهان، دیپلماسی و حل مشکلات نیز تغییر میکنند.