بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کویینسی مقالهای بهقلم «جیمز دورسی» منتشر کرد که در آن آمده است: آخرین اقدام متعادلکننده «بن سلمان» ممکن است یکی از چالش برانگیزترین اقدامات او باشد؛ عربستان و ایران به همراه چین در تحولی غافلگیرکننده اعلام کردند که دو کشور غربآسیا در حال برقراری مجدد روابط دیپلماتیک هستند.
توافق ایران و عربستان در نشست مشاوران امنیت ملی دو کشور در چین حاصل شد و این توافق، نمونه نادری از میانجیگری موفق چین در مناقشات غربآسیا و هدیه احتمالی دو کشور غربآسیا به پکن بود.
ولیعهد و سایر مقامات ارشد سعودی به صراحت گفتهاند که خواهان رابطه رسمی با اسرائیل(رژیم صهیونیستی) هستند، اما این تنها با حل و فصل مناقشه اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و فلسطین به گونهای امکانپذیر خواهد بود که منافع هر دو طرف را در نظر بگیرد؛
به نظر میرسد نتانیاهو تصور میکند که حمایت از فلسطینیان در عربستان و سایر نقاط جهان عرب و اسلام تا حدی کاهش خواهد یافت زیرا با توجه به انتخاب حمایت امنیتی و فناوری با اسرائیل، بهویژه علیه ایران، باعث میشود تا فلسطینیها در حاشیه قرار گرفته.
در این میان نیز روابط دوستانه با ایران میتواند تا حدی بر تصمیمات عربستان تأثیرگذار باشد و برای محقق شدن چنین معاملههایی، نیازمند حمایت باثبات آمریکا و اسرائیل(رژیم صهیونیستی) از عربستان در منطقه است؛ پس این محاسبات ممکن است تنها در شرایطی به طور قطع عمل کند که آمریکا بتواند یک تعهد قانونی نسبت به امنیت عربستان و خلیجفارس بدهد و از آن طرف نیز پادشاهی بتواند شرایط هستهای آمریکا را برآورده کند و به نوبه خود، در آن طرف نیز بن سلمان ممکن است تصور کند که اگر عربستان و آمریکا به توافق برسند، نتانیاهو نیز از این روند پیروی خواهد کرد و در روابط با عربستان دوستانهتر عمل میکند.
به همان اندازه که نتانیاهو خواهان روابط رسمی با عربستان است، بعید است که آینده سیاسی خود را با شرکای ائتلافی که عمدتاً راست افراطی و فوق مذهبی هستند و میخواهند هر چه زودتر فلسطینیان را در موقعیت متفاوتی قرار دهد، به خطر بیندازد و مطمئناً در صورت لزوم اقدامات دیگری را نیز انجام میدهد.