بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه اکونومیست در یادداشتی نوشت: اقتصادهای خلیجفارس یکی از ثروتمندترین و پر جنبوجوشترین اقتصادهای روی کرهزمین هستند.
به لطف بزرگترین انفجار دیپلماسی، عربستان و ایران درباره تنشزدایی مذاکره کردهاند و هرج و مرج روبه کاهش است.
رهبران منطقه در حال آزمایش ایدههایی هستند که در بسیاری از نقاط جهان جا افتاده است، از جمله پذیرش عملگرایی استبدادی بهعنوان جایگزینی برای دموکراسی، و دیپلماسی چندقطبی بهجای نظم پس از سال 1945 تحت رهبری آمریکا.
غربآسیا همچنین مکانی است که ممکن است پذیرای تهدیدهایی باشد که جهان را در دهه 2030 تهدید میکند از جمله گسترش سلاحهای هستهای، آب و هوای شدید و حتی نابرابری بیشتر.
دو دهه گذشته، غربآسیا وضعیت وخیمی داشته است. با این حال، در حال حاضر، با فروکشکردن جنگ، 3 تغییر بزرگ قابل مشاهده است.
اول، منطقه باید مسئولیت بیشتری را برای امنیت خود بپذیرد، زیرا اشتهای آمریکا برای مداخله نظامی از بین رفته است.
در کنار این، الگوهای تجاری چندقطبی شدهاند: صندوق بینالمللی پول تخمین میزند که 26 درصد از صادرات کالاهای غربآسیا به چین و هند میرود.
اخیراً، این تنظیم مجدد ژئوپلیتیکی منجر به تمایل به تنشزدایی از درگیریها شده است.
دوم، انتقال انرژی، نیاز فوری به فرار از الگوی آشنای رونق و رکود نفت را ایجاد میکند.
در عوض، یک انگیزه قوی برای خلیجفارس وجود دارد که تولید سوخت فسیلی را در دهه آینده پیش از کاهش دائمی تقاضا افزایش دهد و درآمد حاصل از آن را صرف تنوعبخشیدن به اقتصادهای محلی کند.
با این حال غربآسیا باید بر برخی مشکلات بزرگ غلبه کند. اکنون که ایران در آستانه تبدیلشدن به یک کشور مجهز به سلاح هستهای است، گسترش سلاحهای هستهای یک نگرانی جدی است.
تغییرات آب و هوا به این معنی است که یکی از گرمترین و خشکترین مکانهای جهان، با آب و هوای شدیدتر روبرو میشود.
کشورهای غربآسیا به منطقهای وابسته هستند که یک آزمایشگاه اقتصادی و سیاسی است و امیدواریم این آزمایش منفجر نشود.