بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه اوراسیانت در یادداشت خود عنوان کرد: دیپلمات ارشد روسیه از پذیرش گسترش مشارکت آمریکا در بهبود زیرساختهای تجاری آسیای مرکزی ابراز انزجار کرده است.
اما به طرز عجیبی، او از اظهار نظر در مورد نفوذ اقتصادی رو به رشد چین در منطقه صرف نظر کرد و حتی موضع ورسیه و اقدامات آینده آن را نیز مسکوت عنه باقی گذاشت.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، طی یک جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان در دانشگاه MGIMO مسکو در اوایل سپتامبر امسال، خاطرنشان کرد که «تعداد بسیاری از بازیگران فرامنطقهای» از جمله آمریکا، علاقهمند به تقویت تجارت از طریق به اصطلاح کریدور میانه، مسیری که آسیا را از طریق آسیای مرکزی به اروپا متصل میکند و در نتیجه روسیه را دور می زند هستند و ما ازین موضوع بشدت ناراحتیم.
افزایش علاقه آمریکا به آینده اقتصادی آسیای مرکزی چندان خوشایند روسیه نیست، اما لاوروف در طول حضورش در MGIMO ارزیابی سنجیده ای ارائه کرد.
وی تاکید کرد که روسیه روابط «گرم، متحدانه و دوستانهای» با کشورهای آسیای مرکزی دارد که از نظر اقتصادی و استراتژیک از طریق تعدادی توافقنامه از جمله سازمان پیمان امنیت جمعی، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کشورهای مشترک المنافع مشترک المنافع به روسیه وابسته هستند. وی سپس اذعان کرد که روسیه «نمیتواند مانع از ایجاد روابط عمیقتر با سایر شرکا با آمریکا شود».
در عین حال، لاوروف نتوانست خود را از حمله به آمریکا منصرف کند و گفت که انگیزه مقامات آمریکایی در آسیای مرکزی بزرگوارانه نیست و قطعا در پس اهداف و نیاتش، موضوعات غیرخیر خواهانهای جا خوش کرده است.
زمانی که شرکا و متحدان ما در آسیای مرکزی روابط خود را با غرب گسترش میدهند، من کوچکترین تردیدی ندارم که آنها به خوبی درک میکنند که غرب علاوه بر پیگیری اهداف عالی و شفاف خود، به دنبال تضعیف نفوذ روسیه در آنجا نیز است.
لاوروف قبل از شروع به توقیف آمریکا اول از معایب حضورش گفت و بعد به خطرات احتمالی که میتواند این مشارکتها بهدنبال داشته باشد گوش زد کرد.
چرا آمریکا به طور ناگهانی نسبت به روابط روسیه با نیکاراگوئه ابراز نگرانی کرده است؟
به نظر میرسید که این موضوع همینجوری بدون هدف مطرح نشده است و در پس این نگرانیها یک موضوع مهمتر خوابیده است.
آنها از هر بهانهای برای ابراز نگرانیهای دور از ذهن خود استفاده میکنند تا روسیه حضور خود را متزلزل کند و بتوانند جای پای خود را دوباره و به شکلی دیگر که شکست نخورند محکم کنند.
تعامل آمریکا با آسیای مرکزی در چارچوبی به نام فرآیند 5 کشوری آسیای مرکزی رخ میدهد که با تقویت اصلاحاتی که موانع تجاری درون منطقهای را کاهش میدهد و رویههای گمرکی را سیستماتیک میکند و در نهایت این امر باعث میشود تا سرمایه گذاری غربی را تشویق کند و حجم قابل توجهی از اقتصاد کشورشان را ازین طریق بتوانند تامین کنند.
در ماههای اخیر، کشورهای آسیای مرکزی مجموعهای از موافقت نامههای دوجانبه را برای تنظیم بهتر تجارت منعقد کردهاند.
واشنگتن همچنین به هر کشور در ارتقای زیرساخت ها کمک کرده است و تعهدهای زیادی برای امور زیرساختی به این کشورها داده است.پ
به عنوان مثال، در ماه آگوست، آمریکا به خدمات گمرکی قزاقستان سرورهای پیشرفته «تکنولوژی دل» را برای کمک به کارآمدتر کردن رویههای مرزی ارائه کرد.
دانیل روزنبلوم، سفیر آمریکا در قزاقستان در بیانیهای گفت: «به کارگیری فناوریهای نوآورانه فرآیندها را ساده میکند، دقت را افزایش میدهد.
شفافیتها در مسائل ترانزیتی بهبود میبخشد، و محیطی مناسب برای کسب و کارها ایجاد میکند و در نهایت سرمایه گذاران بیشتری را جذب میکند که منجر به رشد اقتصادی بیشتری شده و آن را بیش از پیش تقویت میکند.
جنگ روسیه و اوکراین توانایی کرملین را برای اعمال فشار بر کشورهای آسیای مرکزی برای پایبندی به خواستههای خود محدود کرده است.
روسیه در حال حاضر به شدت به تجارت پشت درهای آسیای مرکزی برای دور زدن تحریمها و بهدست آوردن کالاهای مورد نیاز برای ادامه تلاشهای جنگی خود در اوکراین متکی است و بیش از هر زمان دیگری کشورهای آسیای مرکزی اکنون در مرکز قدرت قرار گرفتهاند؛
از موقعیت بسیار ژئوپلتیکی مهم آنان در مورد کریدور میانه و طرحهای ترانزیتی تا قدرت پتانسیل اقصتادی و مشارکتی آنان در زمینههای مختلف بخصوص در زمینه صنعت و معدن که همگی توانسته است منجر به تمرکز و یک رقابت بزرگ برای تعامل پرنفوذ با این کشورها از سمت قدرتهای مختلف شود.
چین از آسیای مرکزی برای انتقال فناوریهای به اصطلاح استفاده دوگانه به روسیه استفاده میکند و در یک مفهوم گستردهتر، چین روسیه را به عنوان شریک تجاری اصلی کشورهای آسیای مرکزی تحت الشعاع قرار داده است.
لاوروف در اظهارات خود در دانشگاه MGIMO، چین را «یک شریک قابل اعتماد» خواند و هنگام فهرست کردن همه کشورهای فعال در توسعه روابط تجاری و دیپلماتیک در منطقه، او از ذکر چین به عنوان یک بازیگر در مسائل تجاری بزرگ نوظهور آسیای مرکزی کاملاً صرف نظر کرد و در واقعا چین را یک شریک اصلی جدای از آسیای مرکزی خطاب کرده است.