loader image

جستجو

The upward trend of competition between the United States and China

فارن افرز:
روند صعودی رقابت آمریکا و چین

مرکز مطالعات سورین

چکیده

نشریه «فارن افرز» درمطلب تازه خود با اشاره به اینکه آمریکا و چین درگیر رقابتی هستند که تا آینده قابل پیش‌بینی گسترش خواهد یافت، تاکید کرد: برای دو کشور بسیار مهم است که از چارچوب‌بندی رقابت خود در چارچوب‌های ایدئولوژیک اجتناب کنند.

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکزمطالعات سورین، نشریه فارن افرز در مطلب تازه خود به‌قلم «کای هه» نوشت: «جو بایدن» و «شی جین‌پینگ»  در جریان نشست گروه ۲۰ در بالی در نوامبر گذشته بر اهمیت مدیریت مسئولانه رقابت بین کشورهایشان تأکید کردند.

بایدن گفت: «من کاملاً معتقدم که نیازی به یک جنگ سرد جدید نیست. شی به‌نوبه خود تأکید کرد که دو کشور در «عدم رویارویی و همزیستی مسالمت‌آمیز» منافع مشترک دارند.

هر دو رهبر با درک پیامدهای مخرب درگیری نظامی، متعهد شدند که از آن اجتناب کنند.

بااین‌وجود، حتی اگر بتوانند از درگیری اجتناب کنند، دو کشور درگیر رقابتی هستند که تا آینده قابل پیش‌بینی گسترش خواهد یافت.

همان‌طور که آن‌ها در آن حرکت می‌کنند، بقیه جهان عصبی به آن نگاه خواهند کرد.

اما یک خط نقره‌ای بالقوه برای رقابت آمریکا و چین وجود دارد: ظهور «موازنه نهادی».

برخلاف موازنه نظامی سنتی، که به‌موجب آن کشورها به‌دنبال برابر کردن قدرت خود از طریق افزایش تسلیحات و اتحادهای دفاعی هستند، موازنه نهادی شامل کشورهایی است که با استفاده از قوانین و هنجارهای مرتبط با نهادهای بین‌المللی به‌دنبال مزیت هستند.

برخی از محققان شروع به توصیف موازنه نهادی به‌عنوان یکی دیگر از محورهای هشداردهنده رویارویی، حتی نوعی جنگ کرده‌اند.

اما این رویکرد به رقابت نه‌تنها خشونت کمتری نسبت به جنگ دارد، درواقع می‌تواند سالم باشد.

تقویت همکاری بین‌المللی، وادار کردن نهادهای چندجانبه به مرتبط‌تر و پویاتر شدن، و تشویق سرمایه‌گذاری بیشتر در کالاهای عمومی. موازنه نهادی راهی برای رقابت مسئولانه بدون توسل به درگیری نظامی فراهم می‌کند.

رهبران آمریکایی می‌توانند به‌ویژه وسوسه شوند که به هر رقابت تهاجمی با آمریکا در چارچوب جنگ سرد فکر کنند، جایی که همه نیرنگ‌ها خصمانه یا بی‌ثبات‌کننده هستند. ب

ااین‌حال، اگر واشنگتن و پکن موازنه نهادی را به روش درست دنبال کنند، می‌توانند عصر دوقطبی آینده را حتی صلح‌آمیزتر از دوران قبلی و تک‌قطبی کنند.

موازنه نهادی مفهوم جدیدی در سیاست جهانی نیست. از زمان پایان جنگ سرد، هم آمریکا و هم‌ چین آن را برای تقویت قدرت خود دنبال کرده‌اند.

به‌عنوان یک استراتژی، دو نوع دارد: فراگیر و انحصاری. موازنه نهادی فراگیر شامل آن است که یک دولت، رقیبی را در یک‌نهاد بین‌المللی بگنجاند که هنجارهای آن رفتار رقیب را محدود می‌کند.

یکی از نمونه‌ها تلاش موفقیت‌آمیز آمریکا در سال 2001 برای الحاق چین به سازمان تجارت جهانی است.

الحاق چین این کشور را ملزم به آزادسازی بخش‌هایی از اقتصاد خود کرد و به کشورها اجازه داد تا در چارچوب سازمان تجارت جهانی علیه آن شکایت کنند.

در مقابل، موازنه نهادی انحصاری زمانی است که یک دولت به‌دنبال حذف یک رقیب از یک توافقنامه یا یک‌نهاد، تضعیف نفوذ آن یا تحت‌فشار قرار دادن آن برای تعامل با شرایط کمتر سودمند است.

آمریکا زمانی که چین را عمداً از مذاکرات 2008-2015 که منجر به مشارکت ترانس پاسیفیک شد، حذف کرد، از موازنه نهادی انحصاری استفاده کرد. با حذف چین، آمریکا دسترسی چین به بیش از 40 درصد از اقتصاد جهانی را به‌طور قابل‌توجهی محدود کرد.

درنهایت، برای دو کشور بسیار مهم است که از چارچوب‌بندی رقابت خود در چارچوب‌های ایدئولوژیک اجتناب کنند. بایدن اغلب جهان معاصر را درگیر «نبرد بین دموکراسی و خودکامگی» توصیف کرده است.