بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکه شورای آتلانتیک در یادداشت خود بهقلم «ریچارد هوکر» عنوان کرد: الحاق کریمه به روسیه در سال 2014 و تجاوز به دونباس، ناتو را بر آن داشت تا ساختار فرماندهی خود [NCS] را تغییر دهد و فرماندهی نیروی مشترک نورفولک و فرماندهی پشتیبانی و توانمندسازی مشترک را ایجاد کند.
تهاجم روسیه به اوکراین در ماه فوریه سال 2022 و الحاق فنلاند و سوئد به ناتو، چشمانداز امنیتی در منطقه پیمان آتلانتیک شمالی را تغییر داده است که نشاندهنده نیاز فوری به یک ساختار فرماندهی تجدیدنظر شده است.
ساختار فعلی شامل دو فرماندهی نظامی استراتژیک است: عملیات فرماندهی متفقین [ACO] مستقر در مونس، بلژیک و فرماندهی متفقین تحول [ACT] مستقر در نورفولک، ویرجینیا.
اینها توسط سه فرماندهی عملیاتی پشتیبانی میشوند: فرماندهی نیروی مشترک برونسوم، فرماندهی نیروی مشترک ناپل و فرماندهی نیروی مشترک نورفولک. علاوه بر این، سه فرمان تاکتیکی وجود دارد: فرماندهی هوایی متفقین، فرماندهی زمینی متفقین و فرماندهی دریایی متفقین.
سطح تهدید، بالا تلقی میشود که باعث تغییرات عمده در ساختار نیرو، هزینههای دفاعی، برنامهریزی عملیاتی و سیاست خارجی و امنیتی میشود.
لهستان بهعنوان یکی از قویترین قدرتهای نظامی در اروپا ظاهر شده است که از نظر تواناییهای متعارف از فرانسه، آلمان و انگلیس پیشی گرفته و تقریباً 4 درصد از تولید ناخالص داخلی را برای دفاع هزینه میکند.
کشورهای بالتیک نیز پاسخ دادهاند و حداقل 2 درصد از تولید ناخالص داخلی را صرف دفاع کردهاند. ناتو تعداد گروههای جنگی تأسیس شده در سال 2017 را دو برابر کرده و چهار گروه دیگر را که با پنج مأموریت پلیس هوایی مطابقت دارند، به آن اضافه کرده است.
متحدان نگران احتمال تجاوز بیشتر روسیه هستند و برخی معتقدند که خسارات روسیه در اوکراین این تهدید را کاهش داده است.
با این حال، نبردهای منجمد (وضعیتی است که یک درگیری مسلحانه فعال به پایان رسیده اما هیچ پیمان صلح یا چارچوب سیاسی دیگری این درگیری را حل نکرده است)؛
در اوکراین نشان میدهد که روسیه زخمی و انتقامجو تا زمانی که ولادیمیر پوتین یا جانشینان او در قدرت هستند، یک تهدید باقی خواهد ماند.
اقتصاد روسیه بهرغم دو برابر شدن بودجه دفاعی خود رشد متوسطی را تجربه میکند، در حالی که تحریمهای بینالمللی و حمایت چین، ایران و سایرین به حمایت از صنعت و عملکرد اقتصادی روسیه ادامه میدهند.
جاهطلبیهای پوتین برای بازگرداندن عظمت امپراتوری روسیه و بازیابی سرزمینهای از دست رفته کاملاً مستند است.
ساختار فرماندهی ناتو باید طوری تکامل یابد که محیط امنیتی تغییریافته و اهمیت اعضای جدید را تصدیق کند.
برای دستیابی به اجماع، واقعیتهای سیاسی باید در نظر گرفته شود و قدرتهای بزرگ ناتو باید پستهای کلیدی را اشغال کنند که نقش و نفوذ آنها را منعکس میکند. برای جلوگیری از هزینههای غیرضروری باید از زیرساختها و کارکنان موجود استفاده کرد.
فرماندهی متفقین تحول، یکی از دو فرماندهی استراتژیک ناتو، به دلیل نداشتن کارکنان کافی و کمتر مورد توجه شورای آتلانتیک شمالی نسبت به واحدها و فرماندهیهای قدیمی مورد انتقاد قرار گرفته است.
فرماندهی متفقین تحول که در ابتدا توسط دریاسالار آمریکایی ادموند جیامباستیانی فرماندهی میشد، یک فرمانده چهار ستاره فرانسوی با معاون آلمانی چهار ستاره و رئیس ستاد ارتش انگلیس سه ستاره است.
نقلمکان به پاریس یا واشنگتن اعتبار آن را افزایش میدهد و همکاری نزدیکتر با وزارت دفاع آمریکا، ستاد مشترک، صنایع دفاعی، عملیات فرماندهی متفقین و مقر ناتو را ممکن میسازد.
با توجه به چالشهای مربوط به قابلیت همکاری و استانداردسازی و همچنین پتانسیل فنآوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی، وسایل نقلیه هوایی و دریایی بدون سرنشین، روباتیک و محاسبات کوانتومی، فرماندهی متفقین تحول میتواند اهمیت خود را برای اتحاد افزایش دهد و نیاز به اولویت برای کارکنان همتراز با عملیات فرماندهی متفقین دارد.
مقر جدید فرماندهی نیروی مشترک [JFC] در نورفولک، یک مقر دریایی، پاسخی به تهدید رو به ظهور روسیه است.
فرماندهی نیروی مشترک نورفولک که در حال حاضر توسط یک نایب دریاسالار آمریکا فرماندهی میشود، قصد دارد از خطوط راهبردی ارتباطی، خطوط دریایی بین اروپا و آمریکای شمالی محافظت و اروپا را تقویت کند.
در یک ساختار فرماندهی ناتو تجدیدنظر شده، فرماندهی نیروی مشترک نورفولک با مسئولیت جغرافیایی برای اقیانوس اطلس شمالی تا شکاف گرینلند-ایسلند-انگلیس دوباره طراحی خواهد شد.
فرمانده فرماندهی نیروی مشترک غرب باید یک دریاسالار چهار ستاره آمریکا باشد که بهعنوان فرمانده نیروهای ناوگان این کشور دارای دو شغل است. فرماندهی نیروی مشترک غرب نباید وظیفه عملیات زمینی یا هوایی در منطقه نوردیک را داشته باشد.
الحاق فنلاند و سوئد به ناتو نشاندهنده ایجاد یک «فرماندهی نیروی مشترک شمال» است که دریاهای شمال، نروژ، بارنتس، گرینلند و بالتیک و همچنین حریم هوایی و زمینی اعضای ناتو را پوشش میدهد
. قریبالوقوعترین تهدید در امتداد جناح شرقی ناتو قرار دارد، احتمالاً استان برونسوم در هلند تحت یک چهار ستاره ایتالیایی یا آلمانی.
فقدان منطقه مسئولیت جغرافیایی مشخص و بیانیه دقیق مأموریت، فرماندهی را بر دفاع و بازدارندگی متمرکز نمیکند.
قابلیتهای رو به رشد لهستان، اهمیت نزدیکی جغرافیایی و واقعیت عملیاتهای رزمی در مقیاس بزرگ در سراسر مرز خود با اوکراین، قویاً نشان میدهد که فرماندهی نیروی مشترک برونسوم باید با «فرماندهی نیروی مشترک شرق» جایگزین شود که احتمالاً در شچچین در نزدیکی مرز آلمان-لهستان واقع شده است.