loader image

جستجو

Western policy pushes Russia towards China

نشنال اینترست:
سیاست غرب روسیه را به سمت چین سوق می‌دهد

مرکز مطالعات سورین

چکیده

نشریه «نشنال اینترست» نوشت: از آن‌جایی که آمریکا و متحدانش روسیه را منزوی کرده‌اند، این امر می‌تواند باعث نزدیک‌تر شدن روسیه و چین به هم شود، زیرا این دو حکومت‌ به دنبال ایجاد نظمی از کشورهایی هستند که از همکاری با غرب خارج شده‌اند.

فهرست مطالب

به‌‌گزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه نشنال اینترست در یادداشتی به‌قلم «جرمیا روزمان» نوشت: امروزه ساختار قدرت جهانی را می‌توان به‌عنوان دوقطبی منعطف توصیف کرد. به‌رغم افزایش هزینه‌های ناتو، آمریکا همچنان سنگر قدرت نظامی غرب با ویژگی بازدارندگی هسته‌ای خواهد بود.

با وجود آسیب‌پذیری‌های فراوان، قدرت چین نسبت به آمریکا به طور غیرقابل انکاری رو به افزایش است. در حال حاضر، تنها چین توانایی رقابت دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی با آمریکا را دارد.

چین و روسیه هر دو قدرت‌های تجدیدنظرطلب با اشکال حکومت و جاه‌طلبی‌های سرزمینی هستند که باعث می‌شود از نظم جهانی کنونی تحت سلطه واشنگتن احساس نارضایتی کنند. همانطور که «آنجلا استنت» -عضو ارشد غیرمقیم موسسه بروکینگز- توضیح داد، چین و روسیه، متعهد به ایجاد یک نظم جهانی پساغربی هستند که منافع آن‌ها را در نظر گیرد.

تئوری انتقال قدرت نشان می‌دهد که با ظهور یک ابرقدرت جدید، آن قدرت، شروع به از بین بردن نظم موجود می‌کند در جستجوی بهتریم موقعیت برای خود است.

چین، احتمالاً به دنبال تجدید نظر در نظم جهانی است. به طور مشابه، روسیه با نظام سیاسی اقتدارگرایانه چین و تمایل آن به تجدید نظر در قلمرو و نفوذ خود با زور و اجبار، تمایل به شراکت دارد.

این موضوع باعث می‌شود که آن‌ها به طور مشترک دنبال سرنگونی نظم جهانی تحت سلطه آمریکا باشند.

سه پیکربندی مثلثی ممکن برای توازن جهانی قدرت در آینده وجود دارد. اول، روسیه می‌تواند غیرمتعهد باقی بماند، که تا حد زیادی از پایان جنگ سرد این‌طور بوده است. دوم، از آن‌جایی که آمریکا و متحدانش روسیه را منزوی کرده‌اند، این امر می‌تواند باعث نزدیک‌تر شدن روسیه و چین به هم شود، زیرا این دو حکومت‌ به دنبال ایجاد نظمی از کشورهایی هستند که از همکاری با غرب خارج شده‌اند. با همه این موارد، ولی آمریکا می‌تواند روسیه را متقاعد کند که چین تهدید بزرگتری برای منافع و حاکمیت این کشور است.

با توجه به شرایط کنونی، این اتفاق بسیار بعید است که رخ دهد، تاریخ موارد مشابه‌ای را ارائه کرده است که امکان و سودمندی از دنبال کردن اتحاد مبتنی بر منافع را نشان می‌دهد و در مورد خطرات نادیده گرفتن این شراکت نیز هشدار می‌دهد. برای مثال، بریتانیای کبیر و فرانسه، به طور منطقی با شراکت با اتحاد جماهیر شوروی اقتدارگرا و به شدت کمونیست در آستانه جنگ جهانی دوم مخالف بودند. این امر به سوق دادن شوروی  به اتحاد با آلمان که  یک حکومت خودکامه بود، کمک کرد.

حل و فصل موضوع اوکراین باید ناتو را تقویت کند، اما همچنین باید به دنبال برآوردن منافع روسیه نیز باشد، هرچند که ممکن است ناخوشایند به نظر برسد. آمریکا با این حربه می‌تواند از این نتیجه برای جدا کردن روسیه از چین و نزدیکتر کردن آن به غرب استفاده کند. روسیه در گذشته اختلافات ارضی با چین داشته است. با این حال، در حال حاضر، مسکو از نفوذ بیش از حد چین می‌ترسد و نمی‌خواهد به‌عنوان یک کشور وابسته به چین شود.