بهگزارش مرکز مطالعات سورین، «اندری پرتسف» مقالهای با موضوع سیاست فوق محافظه کارانه پوتین در اندیشکده کارنگی منتشر کرد که در آن آمده است: قدرت «ولادیمیر پوتین» -رئیسجمهور روسیه- با محافظهکاری فوقالعاده مشخص میشود، بهطوری که اکثر مقامات کلیدی در سمتهای خود باقی ماندهاند و گروههای تأثیرگذار وزارتخانههای مورد نظر را کنترل میکنند.
این امر منجر به کاهش کارایی و درهم آمیختن موقعیتهای فردی با مدیران فعلی آنها شده است.
سطوح بالای قدرت روسیه هم خانههای بازنشستگان برای همکاران پوتین است که تمام شرایط ممکن را انجام دادهاند و هم یک نیمکت ذخیره رو به رشد از بوروکراتهای امیدوار و جاهطلب.
آخرین تغییر دولت پوتین پس از تحلیف وی برای پنجمین دوره ریاستجمهوری نمونه دیگری از محافظهکاری فوقالعاده اوست.
اکثر مقامات کلیدی پستهای خود را حفظ کردند، در حالی که مقامات با نفوذ نزدیک به پوتین کنار گذاشته شدند.
در عین حال، بسیاری از مقامات بانفوذ نزدیک به پوتین وجود دارند که مایلند به مراتع جدید بروند، اما از آنها گذشته است.
به نظر میرسد توزیع فعلی نقشها در این سیستم به شکلی دشوار تنظیم شده است و موقعیتهای فردی با افراد متصدی آنها ترکیب شده است.
با این حال، استثنائات نادر، مانند جایگزینی «سرگئی شویگو» بهعنوان وزیر دفاع پس از تغییر تاکتیکهای دشمنانش برای تمرکز بر فساد به جای مسائل اوکراین، نشان میدهد که پوتین همکار قدیمی خود را از حلقه نزدیک خود حذف نمیکند.
«نیکولای پاتروشف»یک شخصیت عمومی که در شورای امنیت با شویگو جایگزین شد و به دستیار رئیسجمهور برای نظارت بر کشتیسازی تبدیل شده است.
با این حال، این سیستم هیچ شرکتکنندهای را بهطور کامل بازنشسته نکرد و تغییر وزارت دفاع تنها مورد قابلتوجه بود. پوتین توانایی حذف افرادی را که یا به دلیل سن خود قادر به کار مؤثر نیستند یا سمی شدهاند را از دست داده است.
قدرت برای پوتین به چیزی شبیه یک انبار تبدیل شده است که او میتواند در صورت نیاز و تمایل، هر چهرهای را از آن بیرون بکشد.
با این حال، چنین مواردی بهطور فزایندهای نادر هستند و ردههای بالا را به طرز عجیبی شبیه خانه سالمندان برای مقاماتی میکنند که قدرتشان در حال کاهش است.
نردبانی وجود دارد که در پایین آنها مقامات امیدوارکنندهای هستند که منتظر فرصتهایی برای جهش شغلی هستند. نیمکت ذخیره شامل افراد موارد علاقه جوان پوتین مانند کریل دیمیتریف، ماکسیم اورشکین و الکسی دیومین است.
محافظهکاری پوتین در تصمیمات شخصی خود منجر به سه مشکل آشکار برای قدرت میشود. اولین مورد ناامیدی شدید برای بوروکراتهای جاهطلبی است که با پشتکار برای سیستم کار میکنند اما روی نیمکت ماندهاند.
اگر پستی که آرزوی آن را دارید برای سالهای آینده توسط فردی آشنا با پوتین اشغال خواهد شد، چرا در این مدت تعداد مدعیان آن کرسی فقط افزایش مییابد؟
اورشکین و دیومین ممکن است پلههای ترقی را طی کنند، اما هر سال که میگذرد، ترفیع بزرگ بهطور فزایندهای دور از دسترس میشود.
ثانیاً، فراوانی نامزدهای بالقوه برای یک موقعیت معین، تصمیمات پرسنلی رئیسجمهور را بهطور فزایندهای خودسرانه میکند که کارایی کل سیستم را تضعیف میکند.
انتصاب بلوسف بهعنوان وزیر دفاع تنها نمونهای از این نوع تصمیم بحثبرانگیز است: تضمینی نیست که یک نظریهپرداز اقتصادی بتواند حتی جنبه اقتصادی وزارت دفاع را نیز مدیریت کند.
ثالثاً، با امتناع سیستم حتی از پذیرش استعفای افراد، یک غده سرطانی در حال رشد در انتصابات پرسنل وجود دارد که اکنون بر عملکرد دولت تأثیر میگذارد.
این فرآیندها مسیریابی سیستم را برای چهرههای با نفوذ دشوار میکند. صف قدرت بسیار شلوغ شده است و مسئولیت همان موضوع بین وزرا و دستیاران رئیسجمهور، معاونان نخستوزیر و روسای شرکتهای دولتی و اداره ریاستجمهوری مشترک است.
عناصر اقتدار در بین کارمندان مختلف پراکنده است و مراکز تصمیمگیری بیشکل هستند.
همه اینها بر کار قدرت تأثیر منفی میگذارد و فرصتهای تجدید آن را به حداقل میرساند. وضعیت سیستم پوتین بهطور فزایندهای با یک کلمه مشخص میشود: «رکود».