بهگزارش مرکز مطالعات سورین، خبرگزاری نیوزمکس در گزارش خود بهقلم «ولیدفارس» نوشت: توافق اوباما با ایران، اثرات فاجعهباری را در غرب آسیا، سیاست خارجی آمریکا و حتی سیاست داخلی این کشور بر جای گذاشت.
در یکی از زمینهها، امضای برجام در سال 2015 و پس از آن انتقال، دهها میلیارد دلار به حکومت روحانیون، آسیب مستقیمی به روابط بین آمریکا و نزدیکترین متحدانش در غرب آسیا، اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و ائتلاف عربی وارد کرد.
اما بازگشت سیاست اول توافق با ایران در فوریه 2021، نشاندهنده تنش مجدد با متحدان منطقه شده است.
اما نکته اصلی این است که بازگشت سریع دولت به سیاستهای سالهای قبل اوباما، باعث فاصله گرفتن از شرکای آمریکا در منطقه شد و این شکاف در حال افزایش است.
با ورود روسها به اوکراین، تحریمهای غرب بر مسکو کرملین را بر آن داشت تا صادرات انرژی را به اروپا، قطع کند.
این امر سبب بحران جهانی شد و آمریکا مجبور شد به متحدان خود در ناتو کمک کند تا از رفاه اقتصادی خود دفاع کنند.
دو مکتب فکری در حوزه سیاست خارجی دولت ظهور کرد.
یکی از آنها که عمدتاً توسط قویترین حامیان توافق ایران تجسم مییابد، به آنها توصیه میکند که روند پیوستن مجدد به برجام و تکیه بر بازارهای انرژی ارزانتر ایران و ونزوئلا را تسریع بخشد و در عین حال، مشارکت با دولتهای افراطی را بپذیرد. اما این گزینه بسیار خطرناک بود.
ایرانیها شروع به اضافه کردن شرایط جدیدی کردند که باعث میشد دولت بایدن ضعیف به نظر برسد.
مکتب فکری دوم که در کنگره، به ویژه در کمیته روابط خارجی سنا، پنتاگون، و برخی بخشهای وزارت خارجه یافت میشود، برعکس این گزینه را توصیه میکند: یخ روابط با اعراب را بشکنید (به ویژه عربستان، امارات و مصر). قطر را بیاورید، توافق آبراهام را تحسین و شراکت آمریکا و اسرائیل را احیا کنید و در قبال ایران قاطعتر شوید.
هدف سفر بایدن به منطقه این است که روابط بین کاخ سفید و رهبران غرب آسیا بهبود یابد.
هر دو طرف، آمریکا و متحدان منطقهای آن، حداقل مردمان آن، متحدان طبیعی هستند.
پس دولتهای این مردم باید راهی برای دستیابی به خواست شهروندان خود در دو سوی اقیانوس و در طرف مقابل جهان بیابند.