بهگزارش مرکزمطالعات سورین، نشریه دیپلماتیک کوریر در یادداشتی بهقلم «مارک لئورنارد» نوشت: ماه می برای دیپلماتهای عرب پرحادثه بود، زیرا «بشار اسد» -رئیسجمهور سوریه- پس از 12 سال تعلیق به اتحادیه عرب بازگردانده شد.
جنگ یمن پایان مییابد و ایران و عربستان بهدنبال آشتی هستند. مصر میانجی آتشبس میان اسرائیل و جهاد اسلامی است.
عربستان به پایان جنگ داخلی سودان کمک میکند. تحولات اخیر در غربآسیا بدون دخالت زیاد غرب اتفاق افتاده است. در گذشته، آمریکا و متحدان اروپایی آن بیشترین پیشرفتهای دیپلماتیک را در منطقه رهبری کردند.
نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه بهعنوان بخشی از یک استراتژی برای تغییر تمرکز از غربآسیا به رقابت با چین حضور دارند.
همانطور که یک مقام سابق آمریکایی گفت، این کشور به مواضع قبل از روز 11 سپتامبر باز نمیگردد.
بایدن میخواهد با حداقل حضور نظامی و اتکا به متحدان برای صلح، به استراتژی قبل از دهه 1990 در غربآسیا بازگردد.
او مفتخر است که از همان باتلاقی که اوباما و ترامپ در زمان چرخش به سمت آسیا گرفتار آن شدند، اجتناب کرد.
بازیگران منطقهای و قدرتهای خارجی مانند روسیه و چین ممکن است نظم جدیدی را رهبری کنند که ممکن است به دلیل وجود دولتهای خودکامه با ترجیحات غرب همسو نباشد، اما به هر حال شکل متمایزی از نظم است.
در حال حاضر در غربآسیا خشونت کمتری دیده میشود که این در آرامش یمن و روابط عربستان و ایران و بلوغ رهبری عربستان تجلی پیدا میکند.
همچنین در رسیدگی به بحرانهایی مانند جنگ داخلی سودان پیشرفتهایی حاصل شده است. نظم جدید ممکن است اقتدارگرایانه تلقی شود، اما کشورهای غربآسیا بهرغم چالشهای جاری که با آن در حال دستوپنجه نرم کردن هستند بر رشد اقتصادی تمرکز کردهاند.
در مقابل، رهبران غربی مسائل دیگر را در اولویت قرار میدهند. گذار غربآسیا از خشونت به آینده چندقطبی بهعنوان یک میدان آزمایش برای دنیای پسا آمریکا تلقی میشود.
در دنیای چندقطبی، غرب باید سرمایهگذاری کند یا با اولویتهای دیگران سازگار شود. دومی ممکن است همیشه نتایج دلخواه را به همراه نداشته باشد، اما لزوماً بد نیست.