بهگزارش مرکز مطالعات سورین، خبرگزاری والا در گزارشی نوشت: «بنی گانتز» -وزیر دفاع- این هفته برای روشن کردن شمع در دیوار غربی آمد.
آخرین باری که او به دیوار غربی آمد، چند هفته پیش، دهها مزدور اولترا ارتدوکس منتظر او بودند تا با فریادهای طولانی قاتل وی را همراهی کنند.
این مرد دو سوم عمر خود را در یونیفرم گذراند تا از جان حرامزادههایی که به او توهین میکردند محافظت کند، اما دستگاه سم کار خودش را کرد.
گانتز یک قاتل است. این هفته «موشه میرون» در آنجا منتظر او بود. این نام آشنا به نظر میرسد و درست است.
این فرد مردی است که در هر تظاهرات لیکود، در هر رویداد بیبیستی، در هر فرصت عکسی از این دست، با بنر چپهای خیانتکار ظاهر میشود. او منبع خوراک لیکود است، در آخرین مبارزات انتخاباتی او حتی دهها هزار شکل در آنجا به دست آورد.
میرون یک بی بیست مشهور، کهنهکار و قدرتمند است. شخصی برای او پوسترهای چپهای خائن را در مقادیر تجاری به مقدار قابلتوجهی چاپ میکند.
من تعجب میکنم. هیچکس در حزب حاکم، از جمله رهبر این حزب، آن را تأیید نکرد. اما این کارزار تقریباً قانونی شده است.
تبدیل مردم به خائن به دلیل عقاید سیاسی آنها در این روزهای آشفته بهعنوان یک هنجار خوشایند تلقی میشود. میرون نیز یکی از کسانی بود که مداخله نمود و سعی کرد مراسم تشییع جنازه قهرمان اسرائیل را به انفجار برساند.
روز سهشنبه، میرون با فریادهای بلند به گانتز حمله کرد: گانتز شرم بر تو که گفتی در اورشلیم به اندازه کافی برای دو پایتخت جا دارد! شرم بر تو! برو بیرون! برو به خانه! برو از اینجا!
همه اینها در دیوار غربی اتفاق افتاد. مقدسترین مکان برای یهودیان کسانی بودند که سعی کردند جلوی میرون فوقالذکر را بگیرند و او را از آنجا دور کنند، اما همه تلاشها ناموفق بود.
این مشتری حرفهای است. او یک اخلالگر حرفهای است. او را نمیتوان ساکت کرد. فایده ای نداشت. او بدون مانع به فریاد زدن ادامه داد.
گانتز چه گناهی کرده است؟ چه چیزی باعث شده که او برای کسانی که از هتک حرمت دیوار غربی منع شدهاند، بهعنوان یک نفر منفور شناخته شود؟
به گزارش میرون، گانتز گفت که در اورشلیم جا برای دو پایتخت وجود دارد. در واقع حق با اوست. گانتز حدود دو سال پیش در مصاحبه با یک روزنامه سعودی گفت که در چشمانداز صلح او در یک بیتالمقدس متحد جایی برای پایتخت فلسطین وجود دارد.
هیچکس واقعاً از این چیزها هیجانزده نشد. به یک دلیل ساده: این گزینه پایتخت فلسطین در یکی از محلههای دور افتاده اورشلیم است که قبلاً توسط تقریباً همه احزاب سیاسی در اسرائیل بررسی شده بود.
این منطقه بخشی از خود شهر نیست، بلکه یکی از محلهها یا روستاهای فلسطینی است که بعد از سال 67 به آن ضمیمه شده است.
در مذاکرات صلح بین اسرائیل و فلسطینیها که در سال 2014 توسط نتانیاهو انجام شد، با میانجیگری جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، توافقنامه صلح تاریخی شکل گرفت که نتانیاهو گفت: بله، ابومازن تا این لحظه پاسخی نداده است. از موشه میرون دعوت میشود تا از سفیر آمریکا در مورد همان مقاله ای که در آن زمان منتشر شد سؤال کند.
آمریکاییها با تأیید نتانیاهو از فرستاده وی، وکیل«اسحاق مالخو» موافقت و رضایت وی را برای تهیه پیشنویس دریافت کردند. آنها رضایت مشابهی از فلسطینیها دریافت نکردند.
این آخرین باری نبود که نتانیاهو در مورد امکان اجازه دادن به فلسطینیان به پایتختی در بخش دورافتاده قدس صحبت کرد.
میتوان از دکتر عانات برکو، منصوب شخصی نتانیاهو، که حتی کار کارکنان کاملی را در مورد امکان جداسازی برخی از روستاها و محلههای دورافتاده فلسطینی از اورشلیم انجام داد، سؤال کرد که سنگ آسیاب سنگینی بر گردن شهر و گردن مالیاتدهندگان اسرائیلی ساخته است.
حدس میزنم موشه میرون همه اینها را نمیداند. او حتی نمیخواهد بداند. او میخواهد گانتز را بهعنوان یک خائن معرفی کند.
اما او نه تنها گانتز بلکه کل چپها را هم دوست ندارد. این در حالیست که آنها تقلب میکنند. وقتی نتانیاهو منصور عباس را جلب میکند، این درباره امید بزرگ همه ماست، عرب خوبی که دستش را برای صلح دراز میکند و ما اجازه نداریم آنها را دست خالی برگردانیم.
ولی وقتی عباس به دولت شخص دیگری میپیوندد، تبدیل به یک شبه حامی تروریسم، تروریست و ظالم اسرائیل میشود.
وقتی نفتالی بنت میگوید رسانههای اسرائیلی از کرانه باختری بهعنوان یهودیه و سامره نام میبرند، او را بهعنوان یک جنایتکار جنگی محکوم میکنند که دستانش غرق در خون است.
نتانیاهو زنده زنده در حال کندن گوشت از بدن ماست، او با بیرحمی کمک هزینه کودکان را قطع و بیان میکند که ارتدوکسهای افراطی فرزندانی میسازند تا بتوانند فرزندان بیشتری داشته باشند، او برای نجات اقتصاد اسرائیل تلاش میکند.
اما وقتی لیبرمن سعی میکند تخفیف خوابگاهها را به خانوادههای اسرائیلیهایی که کار میکنند و خدمتکاران بدهد، او دارد از اسرائیل(رژیم صهیونیستی) باجگیری میکند، از افراطیهای ارتدوکس متنفر و یهودستیز است.
نتانیاهو با انتقال 15 میلیارد شکل به جامعه عرب در اسرائیل(رژیم صهیونیستی) تاریخساز میشود، او یک رهبر و یک اصلاحطلب بزرگ است. اما در حالی که دولت بنت لاپید به همان طرح ادامه میدهد، اسرائیل را به اخوانالمسلمین فروخته است و غیره.
سفر شکار کسی را از دست نمیدهد. چپها مزخرف هستند. آنها یونانی هستند.
«یانون ماگال» -همکار پخش من در 103FM- داستان پسری در روستایی در نزدیکی بئر شواع را که به خانه بازگشت و از والدینش پرسید درخت صنوبر چیست را در ژانر وحشت تعریف میکند.
وقتی از یائیر نتانیاهو با کلاه بابانوئل در کنار درخت صنوبر تزئین شده عکس گرفته میشود، این یک فولکلور است. وقتی سارا نتانیاهو با هیلاری کلینتون درخت صنوبر را روشن میکند، مجاز است.
اما وقتی یائیر لاپید دو ساعت قبل از موعد مقرر شمعهای حنوکا را با جناح یش عتید روشن میکند.
همزمان برگزار کردن کریسمس و عید حنوکا این همسانسازی با ورژن یونانی است، یا بهتر است بگوییم یونانیسازی یعنی اینکه در حال جذب کردن گروهی است که هدفشان آسیب رساندن به نمادهای یهودی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و فروش ما به بابانوئل است.
هرکسی که بی بیست نیست، اکنون بهعنوان یک شبیهساز بالقوه، یک یونانی مسیحی کنایه به کریسمس پنهان، یک خطر آشکار و ملموس برای یهودیت همه ما تعریف میشود.