loader image

جستجو

انتخابات المان

مجله فارن پالیسی:  آنچه انتخابات آلمان در مورد دموکراسی به آمریکا آموخت

مرکز مطالعات سورین

چکیده

مجله «فارن پالیسی» در یادداشت تازه خود به بررسی انتخابات سراسری آلمان در ماه گذشته و نکات مهمی که آمریکا می‌تواند از دموکراسی آلمان بیاموزد پرداخت.

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکز مطالعات سورین، مجله فارن پالیسی در یادداشت تازه خود به‌‌قلم «استفن سزابو» نوشت: انتخابات سراسری آلمان در ماه گذشته در تضاد کامل با آخرین رأی‌گیری ریاست جمهوری و کنگره آمریکا بود. این انتخابات طرفدار عقلانیت، احزاب میانه‌رو، رهبری بزرگسالان و رد یک جایگزین ناسیونالیستی شدید بود. انتخابات دیگر بطور محدود از انتخاب مجدد یک اقتدارگرای ناسیونالیست راستگرا جلوگیری کرد که هواداران خود را در تلاش خشونت‌آمیز برای سرنگونی نتایج به زور برانگیخت و حمایت بیش از 30 درصد از رأی‌دهندگان را حفظ می‌کند. البته اولی آلمان بود و دومی یکی از قدیمی‌ترین دموکراسی‌های جهان، یعنی آمریکا بود.
در سال گذشته شاهد تغییر قابل توجهی در شرایط بودیم. به هر حال، این آمریکا بود که به دنبال شکست آدولف هیتلر، دموکراسی را در آلمان ویران و تقسیم شده، رواج داد. آمریکا به آلمانی‌ها آموزش تخصصی داد. از جمله افراد آموزش دیده می‌توان به مهاجران آلمانی مثل کارل فردریش و دیگران اشاره کرد که به تدوین قانون اساسی آلمان غربی کمک کردند. آن‌ها پایه و اساس یک دموکراسی موفق را در زمانی بنیان نهادند که آلمان دموکرات‌های بسیار کمی داشت و بسیاری از آن‌ها با حکومت حزب نازی همکاری کرده، یا به طور فعال از آن حمایت می‌کردند. چشم‌انداز موفقیت دموکراسی در آلمان مبهم به نظر می‌رسید، اما برخلاف جمهوری شکست خورده وایمار، جمهوری جدید زمان لازم برای تثبیت را داشت. این فرصت تنها به دلیل بهبود اقتصادی مبتنی بر بازار نبوده است. با سرد شدن جنگ سرد در تقسیم آلمان، این کشور 40 سال فرصت داشت تا برای اتحاد ملی آماده شود، که یک پروسه طولانی و دشوار بوده است که می‌بایست 17 میلیون آلمانی شرقی که 60 سال دموکراسی را تجربه نکرده بودند، را با این مقوله آشنا کنند.
در حال حاضر، آلمان یک نمونه مناسب در سراسر جهان است و همانطور که توسط نظرسنجی بین‌المللی اخیر مرکز تحقیقات پیو نشان داده شده، در دید بسیاری از کشورها از آمریکا مطلوب‌تر است. آمریکایی‌ها در مورد وضعیت کنونی و آینده دموکراسی خود چه نکاتی را می‌توانند از تجربه آلمان بیاموزند؟
• محدود کردن نقش پول خصوصی: همانطور که رابرت کاگان، مارتین ولف و دیگر مفسران استدلال کرده‌اند، دموکراسی آمریکا به دلیل برخی از تغییرات ساختاری، با مشکل شدیدی مواجه شده است. مهمترین آن‌ها، رشد نابرابری اجتماعی و اقتصادی و تمرکز ثروت در میان گروه کوچکی از افرادی است که در هر محیط دیگر، الیگارشی نامیده می‌شوند.
• سیستم پارلمانی: یکی از ضعف‌های بزرگ سیستماتیک آمریکا، چیزی است که مورخ آرتور شلزینجر جونیور آن را «ریاست جمهوری شاهنشاهی» نامیده است. سیستم‌های ریاست جمهوری بیشتر از دموکراسی‌های پارلمانی در برابر افراد خودکامه آسیب‌پذیر هستند. شخصی‌سازی قدرت و دولت چیزی است که آلمانی‌ها پس از تجربه دولت هیتلر از آن اجتناب کردند. علاوه بر این، سیستم نمایندگی نسبی آلمان، بر خلاف آمریکا و بریتانیا در جایگزین‌های قبلی، دولت‌های ائتلافی چندحزبی تولید می‌کند که به اجماع و سازش پاداش می‌دهد.
• نقش احزاب سیاسی: همراه با تأمین مالی عمومی مبارزات انتخاباتی، احزاب به جای نامزدها یا اهداکنندگان خصوصی بر جذب افراد نظارت می‌کنند و نظم و انضباط حزبی در پارلمان حاکم است. همه این‌ها توانایی کارآفرینان سیاسی فردی را برای فرار از کنترل حزب محدود می‌کند. حزب مهم است نه شخص، و این امر مستقیماً رأی‌دهنده را به مسئولیت حزبی و دولتی مرتبط می‌کند. سپس این امر توسط لیست احزاب و سیستم انتخاباتی نمایندگی نسبی تقویت می‌شود.
• سیستم انتخاباتی باز و مشارکت بالای رأی‌دهندگان: در انتخابات پارلمانی آلمان در سپتامبر، میزان مشارکت رأی‌دهندگان نزدیک به 77 درصد بود، در حالی که در انتخابات 2020 آمریکا، 67 درصد بود که طبق استانداردهای آمریکا بسیار بالا بود. همه رأی‌دهندگان واجد شرایط هنگام اقامت در یک اجتماع به طور خودکار در آلمان ثبت‌نام می‌کنند و هر رأی‌دهنده یک یادآوری با دستورالعمل‌های پستی دریافت می‌کند. مانند بسیاری از دموکراسی‌های دیگر، رأی‌گیری روزهای یکشنبه برگزار شد، زمانی که تعداد کمی از شهروندان نیاز به استراحت دارند. رأی‌گیری از طریق پست مشکلی ندارد و امسال حدود 40 درصد آلمانی‌ها از این طریق رأی دادند.