بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در یادداشت تازه خود بهقلم «جان کامپفنر» نوشت:از لحظه تهاجم آمریکا به افغانستان در سال 2001 تا خروج فاجعهبار آنها در 20 سال بعد، افغانها توسط آمریکا و متحدانش ناامید شدهاند.
عملیات آزادی پایدار، که در آن بیش از 3 هزار و 500 پرسنل خدمات بینالمللی نیز کشته شدند، هیچ آزادی پایداری نداشت، تنها امیدی زودگذر برای افغانها برای زندگی بهتر بود که بهطور ناگهانی و وحشیانه از بین رفت.
در تمام این مدت، جو بایدن سیاستی را که ترامپ تعیین کرده بود، دنبال کرد.
بایدن مدتها قبل از ورودش به کاخ سفید، از تعهد صدها هزار نیروی آمریکایی به دلیل عملیات نظامی بیهوده در افغانستان و عراق انتقاد کرده بود.
در بحبوحه اتهامات، تحقیقات متعددی از کنگره انجام شد. در مقابل، سیاستگذاران و روسای ارتش بهسرعت به کار خود ادامه دادند.
توجه آنها معطوف به تهاجم روسیه به اوکراین و سپس به سرزمین اسرائیل-حماس-غربآسیا شد.
در تمام این مدت، چین بهعنوان بزرگترین تهدید استراتژیک بلندمدت برای منافع غرب تلقی میشد.
برای آنها غیرقابلتصور به نظر میرسید که واشنگتن یا متحدانش منابع یا حمایت سیاسی برای حفظ حضور در افغانستان را داشته باشند.
خروج از افغانستان داستانی از نیت خوب و تلاشهای صادقانه دیپلماتها و پرسنل نظامی بود که هر چه در توان داشتند، برای محافظت از هر چه بیشتر مردم ارائه کردند.
توافقنامه «ارائه صلح در افغانستان» که دولت ترامپ در 29 فوریه 2020 در دوحه قطر با طالبان امضا کرده بود، یکی از بیاعتبارترین قراردادهای دوران مدرن بود. صحنههای پر هرجومرج آن روزهای پایانی در خاطرهها حک شده است.
در گرداب بسیاری از بحرانهای سال 2024، افغانستان از قبل مانند مشکلی در تاریخ احساس میشود.
سفیر بریتانیا مینویسد یکی از درسهای متعدد شکست آن، ماهیت همکاری بین آمریکا و متحدانش است.
«بریتانیا یک شریک کوچکتر بود و ما صدای برابری در تصمیمگیری آمریکا نداشتیم.» این واقعیت که ما درباره خروج نظامی نابخردانه و بد فکر میکردیم، سیاست آمریکا را تغییر نداد.