بهگزارش مرکز مطالعات سورین، موسسه واشنگتن در یادداشت تازه خود بهقلم «بن ساموئل» نوشت: در تئوری، ایران، ترکیه، خلیج فارس و سایر بازیگران منطقهای، اهرمهای فشار بالقوه مختلفی به مسکو ارائه میدهند، اما بررسی دقیقتر نشان میدهد که بیشتر این پیوندها در بهترین حالت دارای کاربرد محدودی هستند.
طی چند هفته گذشته و تقریباً در چند هفته آینده، مهمترین نگرانی سیاست خارجی جهان، بحران ناشی از تهدیدات نظامی جدید روسیه علیه اوکراین است. در نتیجه، تحلیلگران برای درک اینکه چه چیزی ممکن است این بحران را به سایر مناطق مجاور مرتبط کند و اینکه چگونه پایتختهای مختلف منطقهای دیگر ممکن است در مهار یا مقابله با این تجاوز روسیه نقش داشته باشند، تلاش کردهاند. بنابراین، تحولات پیرامون اوکراین در جاهای دیگر هم بازتاب دارد.
در این راستا، برخی از کارشناسان به قدرتهای بزرگ غرب آسیا مانند ترکیه، اسرائیل(رژیم صهیونیستی) یا ایران که هر یک با مسکو روابط مهمی دارند، به عنوان بازیگران احتمالی در موضوع اوکراین اشاره کردهاند. دیگران در مورد نقشی که صادرکنندگان بزرگ انرژی غرب آسیا مانند عربستان یا قطر میتوانند ایفا کنند، در صورتی که تحریمهای شدید علیه صادرات گاز حیاتی روسیه به اروپا به دنبال تهاجم روسیه به اوکراین باشد، گمانهزنی کردهاند و هنوز دیگران بر پیوندهای احتمالی بین تنشهای شدید کنونی بر سر اوکراین و مذاکرات هستهای همزمان ایران، یا درگیریهای در حال وقوع سوریه، دو عرصه اصلی غرب آسیا که روسیه و آمریکا نیز عمیقاً در آن دخالت دارند، تمرکز کردهاند.
با این وجود، بررسی دقیقتر حقایق نشان میدهد که بیشتر این ارتباطات ادعا شده در واقع بسیار ضعیف یا حداکثر محدود هستند. «آنا بورشچوسکایا» به طور دقیق درباره انگیزه روسیه برای یافتن ارتباط بین اقدامات تحریکآمیز این کشور علیه اوکراین و دیگر جبههها، از جمله ایران، نوشته است.
برخی در واشنگتن وسوسه شده بودند که از این روش پیروی کنند؛ شاید عجله برای برجام با میانجیگری روسیه و تهران، به منظور چانهزنی با مسکو بر سر اوکراین باشد. بحث بر سر چنین محاسباتی ممکن است حداقل تا حدی مسئول اختلافات غیرعادی هفته گذشته در تیم مذاکرهکننده آمریکایی در مذاکرات هستهای وین با ایران باشد.
با این حال، اخیراً اظهارات مقامات ارشد آمریکایی گمانهزنیها در مورد هرگونه مبادله بین پروندههای اوکراین و ایران را کاهش داده است.