با این حال، وی همچنین بر تعهد خود در حمایت از متحدان تأکید کرد و گفت: «آمریکا به همکاری با شرکاء محلی خود ادامه میدهد تا نیازی نباشد که به استقرار نظامی در مقیاس بزرگ متکی باشد.»
نگرش بایدن، ادامه راه الگویی است که در دوران ریاست جمهوری اوباما شروع شد و با ترامپ، ادامه یافت، مشارکتهای نظامی مداوم در غرب آسیا بهعنوان «جنگهای ابدی»، نمیتواند تغییری ایجاد کند و فقط باعث وخیمترشدن اوضاع میشود.
به جای تمرکز بر «جنگ ابدی» باید درک کنیم که حضور محدود آمریکا در کشورهای خارجی، بخش مهمی از «صلح بیپایان» در داخل است. در واقع، استقرار نیروهای دائمی در آلمان، ژاپن و کره جنوبی برای حمایت از توسعه این کشورها، دموکراتیکسازی و دفاع در برابر دشمنان مشترک مانند روسیه و چین، بهنفع امنیت ملی آمریکا بوده است.
روابط بین ارتش آمریکا و شرکای این کشور در جنگ علیه گروه تروریستی داعش میتواند الگویی برای تغییر نگرش مورد نیاز باشد. هنگامی که داعش در سال 2014 بهسرعت سرزمینهای عراق را تصرف کرد، آمریکا با استفاده از حملات هوایی با این گروه مقابله کرد. سرانجام آمریکا بیش از 5 هزار نفر را با هدف آموزش و توانمندسازی نیروهای امنیتی عراق برای جلوگیری از پیشروی داعش در این کشور مستقر کرد. ائتلاف جهانی برای شکست داعش، منابع متحدان آمریکا را یکپارچه نموده و قدرت دفاعی عراق را بیشتر کرد. اطلاعات، مشاورههای تاکتیکی و پشتیبانی هوایی و لجستیکی که ائتلاف ارائه میداد، برای توانمند ساختن عراق در بازگرداندن قلمرو خود که در تصرف داعش قرار داشت، ضروری بود.
امروزه نیروهای ائتلاف و عراقی، بقایای داعش را تنها با استقرار 2 هزار و500 سرباز آمریکایی مهار کردهاند که بیشتر آنها به جای مشارکت مستقیم در عملیاتهای رزمی، سربازان این کشور را از میدان جنگ دور نگه داشته و آموزش میدهند.
مؤثرترین عنصر ارتش عراق، سرویسهای ضدتروریسم آموزشدیده توسط آمریکاست که بهعنوان پیشتاز تمام نبردهای مهم علیه داعش در این کشور عمل میکرد. آمریکا روابط مشابهی با نیروهای دموکراتیک سوریه یعنی شبهنظامیان عمدتاً کرد که در شمال شرق این کشور فعالیت میکنند، برقرار کرد. در اواخر سال 2014، زمانی که داعش آماده تصرف شهر کوبانی در نزدیکی مرز ترکیه و عبور از بقیه مناطق شمال شرقی سوریه بود، بیش از 600 حمله هوایی ائتلاف به کشتهشدن 6هزار جهادی انجامید و کردها را قادر ساخت تا منطقه را پس گیرند.
وقتی صحبت از افغانستان میشود، بایدن و دیگر منتقدان جنگ روی این موضوع متمرکز شدهاند که ارتش افغانستان، که آمریکا دو دهه برای ساختن آن تلاش کرد، چه زود تسلیم طالبان شد و سقوط کرد. اما ارتش افغانستان ثابت کرده بود که حاضر است با طالبان بجنگد. از سال 2001 تا آوریل، حدود 66 هزار نظامی و پلیس افغان در کنار 2هزار و400 و 48 سرباز آمریکایی در افغانستان کشته شدند.
سقوط کابل باید هشداری برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق یا سوریه باشد. متحدان نظامی ما در هر دو کشور صرفاً نمیدانند چگونه میتوانند در جبهههای معمولی بدون حمایت آمریکا بجنگند. بنابراین، بایدن باید علناً حمایت دولت خود از متحدانش در غرب آسیا را مجدداً تأیید نموده و روشن کند که خروج از افغانستان به معنای قصد خروج داشتن از عراق و سوریه نیست. زمان آن رسیده که با شرکاء خود اعم از اروپایی، شرقی، آسیایی، افغان یا غرب آسیا مثل دوستانمان رفتار کنیم تا از تکرار رویدادهایی مانند سقوط کابل جلوگیری نماییم.