بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه میدل ایست مانتیور در یادداشت تازه خود بهقلم «رمزی بارود» نوشت:روزنامه هاآرتص گزارش داد: «در روستای الدوایمه، نیروهای تیپ هشتم حدود 100 نفر را قتلعام کردند که بعدها نیز رقم این کشتهها به 120 نفر رسید. یکی از سربازانی که شاهد آن واقعه هولناک بود، در نوامبر 1948 در یک کمیته دولتی شهادت داد که: «هیچ جنگ و مقاومتی در کار نبود. فاتحان 80 تا 100 مرد، زن و کودک عرب را کشتند. کودکان را با شکستن جمجمهشان توسط چوب کشتند. خانهای بدون کشته نمانده بود.
گزارش هاآرتص پر از چنین جزئیات دردناکی است: داستانهای بزرگان فلسطینی است که نتوانستند از تهاجم صهیونیستها و پاکسازی قومی فلسطین بگریزند و در مقابل دیوارهای مختلف صفآرایی کردند و قتلعام شدند.
مورخان اغلب میگویند که فلسطین از نظر ساکنان بومی خود و از نظر قومی پاکسازی شده است و ادعا میکنند که آوارگان فلسطینی «کسانی هستند که فرار کرده یا از خانههای خود رانده شدهاند.» استفاده از کلمه «فرار» توسط حامیان اسرائیل (رژیم صهیونیستی) که ادعا میکنند فلسطینیها به میل خود فلسطین را ترک کردند، مورد سوء استفاده قرار گرفته است.
همچنین این هاآرتص بود که در ماه می سال 2013 گزارش داد که چگونه «دیوید بن گوریون» -بنیانگذار اسرائیل (رژیم صهیونیستی) و اولین نخستوزیر این رژیم- برای محافظت از وجهه اسرائیل(رژیم صهیونیستی) تاریخ را جعل کرده است. سند شماره GL-18/17028 که در آرشیو نظامی اسرائیل (رژیم صهیونیستی) یافت شد، نشان میدهد که چگونه داستان فلسطینیهایی که فرار کردند، به دستور دولتهای عربی و توسط خود اسرائیلیها درست شده است. متأسفانه، همانطور که آخرین افشاگریهای روزنامه هاآرتص نشان میدهد، فلسطینیهایی که به دلیل ناتوانی، سن یا بیماری در آنجا مانده بودند، در امان نبودند. آنها به وحشتناکترین شکلی که میتوان تصور کرد قتلعام شدند.
با اینحال، چیز دیگری در مورد آخرین گزارش روزنامه اسرائیلی که توجه مرا جلب کرد این بود که رهبران متوهم اسرائیل (رژیم صهیونیستی) تأکید دائمی دارند که کسانی که قتلهای وحشتناک بسیاری را انجام دادند تعداد کمی بودند و نشاندهنده رفتار کل ارتش نیستند. در اینجا ذکر این نکته ضروری است که «ارتش» به شبه نظامیان صهیونیستی اطلاق میشود که برخی از آنها تحت عنوان «باند» فعالیت میکردند.
به گزارش هاآرتص، وزیر مهاجرت و بهداشت وقت، در جلسه کمیته دولت اسرائیل (رژیم صهیونیستی) گفت: به نظر من، همه پایههای اخلاقی ما تضعیف شده است و ما باید به دنبال راههایی برای مهار این غرایز باشیم.
شاپیرا، که نماینده عقل و اخلاق در اسرائیل (رژیم صهیونیستی) در آن زمان بود، درباره حق اسرائیل (رژیم صهیونیستی) برای استقرار بر ویرانههای فلسطین مستعمره شده بحث نمیکرد. او همچنین کشتار دهها هزار فلسطینی یا پاکسازی قومی صدها هزار نفر را زیر سوال نمیبرد. در عوض، او به افراط و تفریطهای خشونتآمیز اشاره و اعتراض میکرد.
نیازی به گفتن نیست که تعداد بسیار کمی از اسرائیلیها برای جنایات گذشته پاسخگو بودهاند. هفتاد و سه سال بعد، قربانیان فلسطینی همچنان به عدالتی که به تعویق افتاده است اعتراض میکنند.
صهیونیستها ممکن است اعتراض کنند که هاآرتص حداقل این کشتارها و مقصر بودن رهبری اسرائیل (رژیم صهیونیستی) را افشا کرده است. با این حال، چنین فرضیاتی به شدت گمراهکننده هستند.
طبق گزارش هاآرتص، نسل به نسل فلسطینیها، همراه با بسیاری از مورخان فلسطینی و حتی برخی از اسرائیلیها از بیشتر این قتل عامها مانند قتلعامها در رینه، مرون و البرج اطلاع داشتند.
کشتار و ویرانی این روستاها به طور رسمی اتفاق نیفتاد، اما یک محقق اسرائیلی تایید کرد که این اتفاقها به وقوع پیوستهاند.
این اولین بار نیست که اعتراف اسرائیل (رژیم صهیونیستی) به گناه، به عنوان تایید رنج فلسطینیان تلقی میشود. ادعای فلسطینیها مبنی بر رفتار نادرست اسرائیل (رژیم صهیونیستی)، حتی اگر توسط شاهدان عینی و بازماندگان تأیید شود، یا حتی فیلمبرداری شود، تا زمانی که یک روزنامه، سیاستمدار یا مورخ اسرائیلی صحت آن را تایید نکند، مورد تردید باقی میماند.
بازپس گیری تاریخ یک تمرین فکری نیست، یک ضرورت است، پیامدهای فکری، اخلاقی، سیاسی و حقوقی نیز دارد. فلسطینیان نیازی به بازنویسی تاریخ خود ندارند، زیرا از قبل نوشته شده است.