بهگزارش مرکز مطالعات سورین، مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی گزارشی بهقلم «تاد هریسن» منتشر کرد که در آن آمده است: «مایک ترنر» عضو مجلس نمایندگان آمریکا در ماه فوریه سال 2024 هنگامی که یادداشتی برای همکارانش در کنگره ارسال کرد که از آنها خواست تا هشدارهای حساس اطلاعاتی مبنی بر اینکه روسیه ممکن است برای استقرار یک سلاح هستهای در فضا آماده میشود، بررسی کنند.
بسیاری از واشنگتن را شوکه کرد، بهعنوان رئیس کمیته اطلاعاتی منتخب دائمی مجلس نمایندگان، ترنر بعداً اضافه کرد که «نگران است که به نظر میرسد دولت در حال خواب رفتن در یک بحران بینالمللی است.»
در هفتهها و ماههای بعد، دولت بایدن تا حد زیادی توصیف ترنر از تهدید را تأیید کرد و در یک رویداد مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی در ماه می سال 2024، به نظر میرسید که« مالوری استوارت» دستیار وزیر امور خارجه در امور کنترل تسلیحات، ماهوارهای روسی خاص را شناسایی کرد که بخشی از تهدید برنامه روسیه بود.
اگرچه اطلاعات ارائهشده بهوضوح از این ارزیابی پشتیبانی نمیکند یا بینشی از مقاصد واقعی روسیه ارائه نمیدهد.
صرفنظر از سطح اطمینان اطلاعات، مخاطرات مربوط به آن بسیار زیاد است که نمیتوان نادیده گرفت.
هرگونه استفاده از سلاح هستهای در فضا برای هر کشوری که به فضا متکی است، اثرات گسترده، شدید و نسنجیدهای خواهد داشت.
علاوه بر این، این نوع حمله میتواند پایه و اساس تواناییهای پیشبینی قدرت نظامی آمریکا را تضعیف کند. دولت بعدی به جای وحشت یا ترسیدن قبل از تهدید، باید با استفاده از تاریخ بهعنوان راهنمای خود، بازدارندگی در برابر این نوع تهدید را بازسازی کند.
در حالی که یادداشت ترنر ممکن است زنگ خطری برای برخی در واشنگتن باشد، تهدید حمله اتمی در فضا چیز جدیدی نیست.
اتحاد جماهیر شوروی این قابلیت را چهار بار در اوایل دهه 1960 در ارتفاعات بالای 100 کیلومتر آزمایش کرد که عموماً بهعنوان مرز پایین فضا در نظر گرفته میشود. دو مورد از این آزمایشها در جریان بحران موشکی کوبا انجام شد.
آمریکا همچنین در اوایل دهه 1960 سلاحهای هستهای را در فضا منفجر کرد، به همین دلیل است که میدانیم عواقب آن چقدر وحشتناک خواهد بود. در آزمایش [Starfish Prime] در روز 9 جولای 1962، آمریکا یک کلاهک 1.4 مگاتونی را در ارتفاع 400 کیلومتری بر فراز اقیانوس آرام منفجر کرد که تقریباً پنج برابر بزرگترین آزمایشهای شوروی و ضریب 100 بزرگتر از بمبی است که به هیروشیما افتاد.
اثرات آزمایش [Starfish Prime] قویتر و گستردهتر از حد انتظار بود.
این انفجار به جای تولید یک پالس الکترومغناطیسی بزرگ، سطح بالایی از تشعشع را در مدار پایین زمین بر جای گذاشت که چند ماه باقی ماند.
این تشعشعات اجزای الکتریکی ماهوارهها مانند سلولهای خورشیدی و رادیوها را تخریب کرده و باعث از کار افتادن زودهنگام برخی از آنها شد.
دیوید لارسون در آزمایشگاه ملی لارنس لیورمور تخمین زد که آزمایش [Starfish Prime] باعث شد حداقل یک سوم از ماهوارههای موجود در فضا در آن زمان در هفتهها و ماههای پس از آزمایش دچار اختلال شوند.
آنچه که آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی از این آزمایشها دریافتند این است که استفاده یا حتی آزمایش سلاحهای هستهای در فضا بهنفع هیچکس نیست، زیرا تأثیراتی گسترده و نسنجیده دارد.
در ماه آگوست سال 1963، آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی و انگلیس (که اولین ماهواره خود را در این آزمایش از دست داد) پیمان منع آزمایش جزئی را امضا کردند که هرگونه آزمایش یا استفاده بیشتر از سلاحهای هستهای در فضا را ممنوع میکرد.
معاهده فضای خارج از جو در سال 1967 این ممنوعیت را بیشتر گسترش داد و استقرار سلاحهای هستهای در مدار را ممنوع کرد.
با وجود این معاهدات، کشورهای مجهز به سلاح هستهای در جهان توانایی خود را برای استفاده از سلاحهای هستهای در فضا حفظ کردند.
این امر به این دلیل است که موشکهای بالستیک قارهپیما برای پرتاب کلاهکهای هستهای علیه اهداف روی زمین نیز میتوانند برای پرتاب و منفجر کردن سلاحهای هستهای در فضا استفاده شوند. این قابلیت نهفته تا زمانی که به این روش آزمایش نشود، توسط معاهده ممنوع نیست و برای قدرتهای هستهای کمتر توسعهیافته، مانند کره شمالی، پرتاب و منفجر کردن یک سلاح هستهای در فضا از تلاش برای ضربه زدن به یک هدف در زمین، آسانتر است، زیرا کلاهک نیازی به زنده ماندن از چالشهای گرما و هدایت ورود مجدد ندارد.
هر کشوری که ممکن است با استفاده یا تهدید به استفاده از سلاح هستهای در فضا بهدنبال بیثبات کردن جهان باشد، باید درک کند که این مسئله بهنفع آنها نخواهد بود.
در یک لحظه، آنها بقیه جهان را علیه خود خواهند کرد و خسارات نظامی و اقتصادی بسیار بیشتری را در زمین متحمل خواهند شد تا دستاوردی که ممکن است در فضا به آن امیدوار باشند. در حالی که آمریکا نمیتواند از نیت روسیه مطمئن باشد، میتواند روسیه را در مورد قصد خود مطمئن کند.