بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال اینترست در یادداشت تازه خود بهقلم «نیرانجان شانکار» نوشت: در نمایش دیگری از قدرت دیپلماتیک در غربآسیا، چین اخیرا بین عربستان و ایران، دو کشوری که از سال 1979 یکدیگر را بهعنوان دشمنان منطقهای اصلی میدانند، میانجیگری کرد.
دو کشور توافق کردند که روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند و سفارتهای خود را ظرف دو ماه بازگشایی کنند و همچنین برنامهای برای احیای یک پیمان امنیتی قدیمی و همچنین توافق دیگری برای همکاری در زمینه تجارت و فناوری دارند.
اگرچه این توافق بهطور قابلتوجهی باعث تعجب و اختلاف نظر در میان مفسران شده است، میانجیگری موفق پکن بین تهران و ریاض بهخوبی با الگوی دیپلماسی چین در غربآسیا در چند دهه گذشته مطابقت دارد.
یکی دیگر از ستونهای کلیدی استراتژی منطقهای چین، میانجیگری در مناقشات بوده است که نفوذ آن را بر دشمنان و متحدان آمریکا افزایش داده است.
خودنمایی پکن بهعنوان یک «بازیگر مسئول» و پایبندی به دکترین «عدم مداخله» در امور داخلی کشورهای شریک، حمایت قابلتوجهی را در میان رهبران سرخورده از سخنرانیهای غرب در مورد حقوق بشر به دست آورده است.
مقامات چینی همچنین از «ماجراجویی نظامی» واشنگتن در تلاش برای دور کردن تدریجی کشورها از مدار آمریکا انتقاد کردهاند.
بسیاری ادعا کردند که «اقدام متعادل» و روابط همزمان پکن با دشمنان منطقهای مانند عربستان و ایران مانع از تبدیل شدن این کشور به هژمون غربآسیا میشود، زیرا این ادعا وجود دارد که تنها آمریکا میتواند از اسرائیل و کشورهای خلیجفارس حمایت کامل کند
. توافق اخیر بهجای روی آوردن به آمریکا برای عقبنشینی علیه ایران، میتواند کشورهای عربی را تشویق کند تا با کمک پکن تنشها را با جمهوری اسلامی کاهش دهند و در ازای تجارت و سرمایهگذاری بیشتر با چین باشند.
تا کنون، کاخ سفید تلاش کرده است که توافق با میانجیگری چین را بهعنوان یک پیروزی برای منافع آمریکا و کم اهمیت جلوه دادن اهمیت آن قلمداد کند.
در واقع، اگرچه پکن بهطور شگفتانگیزی از توافق بهعنوان یک پیشرفت دیپلماتیک بزرگ یاد میکند، اما ارزیابی پیامدهای بلندمدت آن برای چشمانداز ژئوپلیتیکی در منطقه غربآسیا و شمال آفریقا هنوز دشوار است.
همانطور که «جاناتان لرد» -مدیر مرکز برنامه غربآسیا امنیت جدید آمریکا- اعلام کرد، ریاض و تهران در سالهای اخیر دهها دور گفتوگو داشتهاند و دیگران نیز ابراز تردید کردهاند که ازسرگیری روابط دیپلماتیک کمک زیادی به این موضوع کند. خصومتهای اساسی بین دو قدرت منطقهای را خنثی کنید.
در واقع، همانطور که جنگ سرد نشان میدهد، تنشزدایی بین رقبای ژئوپلیتیکی تضمینی برای دوام نیست.
مهمترین نگرانی در مورد واکنش دولت بایدن به آشتی ایران و عربستان با میانجیگری چین، عدم پذیرش نقش سالها سیاستهای نادرست آمریکا در کمک به این تحولات است.
در حالی که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و دیگر رهبران منطقه در نهایت محاسبات خود را پشت تصمیمگیری در سیاست خارجی خود دارند، از جمله تلاشهایشان برای محافظت از شرطبندیهای خود با چین و روسیه، این روندها بدون شک با بیتوجهی واشنگتن به نیازهای امنیتی متحدانش تشدید شد.
لفاظیهای ضد انحرافی و عدم تمایل به پرداختن به رفتار بدخواهانه و پیشرفت ایران به سمت توسعه سلاح هستهای این نگرانی گسترده در مورد تعدیل نیروها در پرتو درخواست سیاستگذاران غربی برای خروج از غربآسیا به نفع ایجاد توازن مجدد در آسیا، بهرغم تلاش اخیر جو بایدن برای معکوس کردن این برداشتها، ریاض و سایر شرکای آمریکا را وادار کرد تا تنوع خود را ایجاد کنند.