loader image

جستجو

روسیه وچین آمریکا

نشریه هیل: روسیه مانع از تمرکز کامل بر چین است

مرکز مطالعات سورین

چکیده

وبگاه «نشریه‌هیل» در یادداشت تازه خود به این موضوع پرداخت که روسیه طی سالیان اخیر با صبوری تمام در حال افزایش قدرت خود بوده و غرب کاملا از این موضوع غافل مانده است و اکنون تهدید این کشور، مانع از تمرکز کامل آمریکا بر چین شده است.

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه نشریه هیل در یادداشت تازه خود به‌قلم «آنا بورشوسکایا» نوشت: درحالی¬که سیاست¬گذاران خارجی واشنگتن توجه¬شان را به¬سوی چین معطوف کرده اند؛ ولادیمیر پوتین پیروزی راهبردی را در سوریه تأمین کرده است.
مسکو نه¬ تنها از بشار اسد حمایت کرده، بلکه حقوق خود را در دریای مدیترانه به¬ مدت 49 سال تضمین نموده است. مسکو از این موقعیت به عنوان سکوی پرشی برای انتقال قدرت به جناح جنوبی ناتو استفاده می¬کند و در سراسر غرب آسیا فروش تسلیحات را افزایش داده و آگاهی منطقه¬ای از قدرت بزرگ جهانی که درکنار متحدانش ایستاده است را ترویج می¬دهد. مخالفان و متحدان منطقه‌ای، روسیه را به ¬عنوان یک سخنگوی کلیدی می¬بینند که توانایی گفتگو با تمامی جناح¬ها را دارد.
در مقابل، در آمریکا، سه دولت متوالی تا به امروز مشارکت خود را نشان نداده¬اند. یکی از بدترین دیکتاتورهای زمانه، اسد، بر منصب قدرت باقی می¬ماند و منطقه با این واقعیت کنار می¬آید. اوباما مداخله روسیه در سوریه را نپذیرفت و آن را یک ماجراجویی نامید.
جمهوری‌خواهان و دموکرات¬ها، سیاست¬گذاران و صاحب¬نظران، دائماً پوتین را ناعادلانه قضاوت میکنند. آن¬ها سال¬ها پوتین را به¬ عنوان یک فرصت¬طلب و رزم¬جو می¬شناختند، اما دستاوردهای او حاکی از تعهد بلندمدت، مجموع صفر و دیدگاه ضد آمریکایی است.
اساساً، مداخله پوتین درباره سوریه نبود؛ بلکه بیشتر درراستای اثبات عظمت روسیه پس از شکست مفتضح شوروی در جنگ سرد بود و در این حین، ضربه¬ای به لیبرالیسم غربی که از آن نفرت دارد، خالی از لطف نیست.
پوتین با حمایت از یک دیکتاتور، قدرتش را افزایش داد. او غرب را وادار به گفتگو با شرایط مدنظر خود کرد و همزمان، با ایجاد یک موقعیت راهبردی در مهم¬ترین قسمت جهان، از آن ممانعت می¬کند؛ روس¬ها می¬دانند که سوریه در نظر قدرت بزرگ جهانی از اهمیت بالایی برخوردار است. تمرکز پوتین بر انعطاف¬پذیری و عمل¬گرایی باعث کسب دستاورد بیشتری در مدیترانه شرقی و مهم¬تر از همه غرب آسیا نسبت به اتحاد جماهیر شوروی شده است.
طی سال¬ها، مفسران و سیاست¬گذاران غربی حریف را دست¬کم می¬گرفتند و در انتظار افول روسیه بودند، درحالی¬که پوتین منافع خود را ارتقاء می¬داد. پوتین با این اعتقاد که غرب ضعیف است، از این تصور جهانی که تعامل خارجی آمریکا در بهترین حالت، رو به کاهش است یا در بدترین حالت، نیرویی برای بی¬ثباتی است، سوء¬استفاده می¬کند.
روسیه درحال حاضر در هیچ جنگ سردی نیست، اما چند جنگ کوچک و به اصطلاح «نبرد منجمد» به¬راه انداخته است؛ و بدین ¬وسیله، دیوار بی¬ثباتی را در اطراف خود کشیده تا اوکراین، بلاروس، مولداوی در سمت غرب و قفقاز در جنوب، از گزند غرب در امان باشند که این امر باعث تداوم نام روسیه به¬ عنوان «دژ محصور» می¬شود. (نبرد منجمد، در روابط بین‌الملل، وضعیتی است که یک درگیری مسلحانه فعال به پایان رسیده، اما هیچ پیمان صلح یا چارچوب سیاسی دیگری این درگیری را حل نکرده ‌است؛ بنابراین، از نظر قانونی درگیری می‌تواند هر لحظه دوباره شروع شود و محیط ناامن و بی‌ثباتی را ایجاد کند.)
سوریه که در جنوبی¬ترین قسمت قرار دارد به سمت سناریو «نبرد منجمد» مشابهی پیش می-رود. در این حین، پوتین به¬ دنبال سازگاری با غرب و به رسمیت شناختن خود به¬ عنوان «قدرت بزرگ جهانی» است. وی دائماً مخالفان داخلی را با خشونت فزاینده¬ای سرکوب می¬کرد. اقتصاد روسیه فاسد، اما همچنان مقاوم است. نیروهای آشکار و مخفی او درخارج از کشور مستقر شده-اند و آخرین دور اصلاحات نظامی روسیه، پیشرفت را نشان می¬دهد.
سیاست¬گذاران آمریکا آرزو دارند که روسیه نقش کمرنگی داشته باشد تا بتوانند بر روی چین تمرکز کنند، اما این کار ساده¬ای نیست. آمریکا باید همزمان بر هر دو کشور متمرکز شود. طبق گفته «اسکات فیتزجرالد» یک ابرقدرت درجه یک باید بتواند دو تهدید جهانی را به ¬طور همزمان مدیریت کند و توانایی عملکرد خود را از دست ندهد. این به ¬معنای ساخت یک استراتژی بلندمدت درقبال روسیه، «قدرت جهانی ضعیف» است و با وجود این¬که در 11 سپتامبر آمریکا به سمت مبارزه با تروریسم رفت، روسیه هنوز بر ژئوپولیتیک تمرکز کرده است.