loader image

جستجو

China's renewed influence in the Persian Gulf

چتم هاوس:
نفوذ مجدد چین در خلیج‌فارس

مرکز مطالعات سورین

چکیده

موسسه «چتم هاوس» در مقاله‌ای با اشاره به نفوذ مجدد چین در خلیج‌فارس، تاکید کرد: همه‌گیری کووید-19 عاملی محرک برای تعمیق روابط بین چین و منطقه خلیج‌فارس بوده است.

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکز مطالعات سورین، موسسه چتم هاوس در مقاله‌ای به‌قلم «جولیا گورول هالر» نوشت: روابط دوجانبه بین چین و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در دهه گذشته به‌ویژه از سال 2013 با ابتکار یک کمربند و یک جاده اهمیت یافته است.

خلیج‌فارس به دلیل موقعیت جغرافیایی مطلوب و نزدیکی به دریای سرخ، نقش مهمی در طرح کمربند و جاده چین و گسترش آن به سمت غرب ایفا می‌کند.

در آغاز، روابط فرامنطقه‌ای عمدتاً مشارکت اقتصادی بود، زیرا چین اشتهای فزاینده‌ای برای نفت و گاز دارد و پادشاهی‌های خلیج‌فارس این نیازها را برآورده می‌کنند.

چین یکی از بازارهای مهم عربستان، امارات و قطر برای صادرات این کالاها است.

با گذشت زمان، شاهد گسترش روابط چین و خلیج‌فارس از روابط اقتصادی و به سمت حوزه‌های سیاستی مانند روابط امنیتی و فرهنگی بوده‌ایم.

در حالی که این فرآیندها از قبل برقرار بودند، در طول همه‌گیری کووید-19، نه‌تنها از نظر مادی، بلکه در رابطه با تلاش‌های چین برای پیشبرد قدرت نرم، اهرم و نفوذ خود در منطقه خلیج‌فارس، تقویت شدند.

هنگامی‌که کووید-19 شروع به ویران کردن جهان کرد، چین از این فرصت استفاده کرد و نقش بین‌المللی خود را تغییر داد.

چین از طریق تلاش‌هایی مانند دیپلماسی ماسک، دیپلماسی واکسن و انتشار استراتژیک روایت‌ها، سعی کرد تصویر خود را به‌عنوان یک «نجات‌دهنده جهانی» و یک قدرت مسئول و بزرگ نشان دهد.

پادشاهی‌های خلیج‌فارس و ایران از جمله مخاطبان اصلی این کارزار دیپلماسی عمومی بودند؛

بنابراین، همه‌گیری کووید-19 عاملی محرک برای تعمیق روابط بین چین و منطقه خلیج‌فارس بوده است.

چین از طریق بیانیه‌های دیپلماتیک، خبرگزاری‌ها و رسانه‌های اجتماعی درگیر، چیزی است که من آن را «بازی قدرت روایت» می‌نامم. برای درک این موضوع، باید اهمیت سیاسی روایات را درک کنیم.

ما می‌توانیم با نگاهی به ادبیات جهانی در مورد ظهور اقتدارگرایی شروع کنیم. ژبرای مدت طولانی، ما اقتدارگرایی را بیشتر از طریق یک دریچه نظام‌محور درک کرده‌ایم.

عدم افتادن در آن دام سرزمینی، بلکه تمرکز بر ارتباطات فرا منطقه‌ای اهمیت فزاینده‌ای پیدا کرده است. تحقیقات من از آنجا سرچشمه می‌گیرد.

دیده‌ایم که رهبران اقتدارگرا به حوزه دیجیتال گسترش یافته‌اند یا سعی کرده‌اند از طریق نظارت، سرکوب، سانسور و اطلاعات نادرست قدرت را به دست آورند و حفظ کنند؛

اما چیزی که ما کمتر به آن نگاه می‌کنیم این است که چگونه آن‌ها همچنین قدرت خود را از طریق اعمال شهرت، ساختن تصویر و خود صحنه‌سازی تقویت می‌کنند و اینجاست که روایت‌ها وارد بازی می‌شوند.