بهگزارش مرکز مطالعات سورین، موسسه خاورمیانه در مقاله تازه خود بهقلم «محمود سریع القلم» نوشت: در دهه اول انقلاب تا سال 1989، ایدئولوژی بنیادگرایانه ستونهای سیاست خارجی ایران را نه تنها در قبال غرب آسیا، بلکه غرب و نظام بینالملل دوقطبی شکل داد.
مانند همه دولتهای انقلابی، ایران ایدئولوژی و باورهای خود را بهویژه در جهان عرب مطرح کرد، جایی که معتقد بود دولتها آسیبپذیر هستند و تودهها فقط برای رهایی خود از ایران انقلابی راهنمایی میجویند.
در این زمینه، جنگ ایران و عراق (1988-1980) نه تنها برای آزادی «سرزمینهای عربی»، بلکه «فلسطین اشغالی» بهعنوان یک موهبت تلقی شد.
با این حال، آن اهداف محقق نشد. تقریباً همه دولتهای عربی فعالانه واکنش نشان دادند و بهدنبال تقویت روابط استراتژیک با آمریکا بودند.
پس از رحلت ]آیتالله[ روحالله خمینی، رهبر انقلاب در 12 خرداد 1368، اهداف و محتوای سیاست خارجی ایران تغییر نکرد، بلکه انگیزههای آن دگرگون شد.
در طول بیش از چهار دهه، سیاست خارجی ایران در قبال آمریکا، اسرائیل و جهان عرب تداوم قابلتوجهی را نشان داده است.
این مقاله استدلال میکند که زیربنای ایدئولوژیک دهه اول با ضرورتهای امنیت نظام و امنیت ملی در دهههای بعد جایگزین شد.
امنیت ملی نظام ایران بر سه ستون استوار است: مقاومت در برابر ادغام در اقتصاد جهانی، دور نگه داشتن آمریکا از سیاست داخلی خود و تحکیم یک منطقه شیعه در غرب آسیا. هرچه ایران بیشتر با جامعه بینالمللی ادغام شود، فرصتهای بیشتری برای گروههای لیبرال و اصلاحطلب داخلی وجود خواهد داشت که میتوانند از آنها استفاده کنند. اظهارات ایدئولوژیک، آموزش، تبلیغات و تلقین همچنان ادامه داشت. با این حال، محدودیتهای آن نیز درک شد. ایدئولوژی پس از سال 1989 توسط انقلابیون برای موضعگیری، توجیه مفهومی سیاست خارجی و تحکیم قدرت در داخل به کار گرفته شد.
در نتیجه، دو ائتلاف گسترده در جهان عرب در قبال ایران وجود دارد: یکی شامل عمان و قطر است که فاصله سنجیدهای با عربستان حفظ نموده و با ایران ارتباط برقرار میکنند و دیگری شامل مصر، اردن، کویت، بحرین و امارات است که با ریاض همگرا میشوند و از تهران فاصله میگیرند.
همانطور که این روشن میکند، عربستان یک متغیر محوری بین ایران و جهان عرب است و کلید هر سطحی از بهبود پایدار روابط جمهوری اسلامی و کشورهای عربی، به معادله سعودیها و ایران بستگی دارد.
در این زمینه، به نظر میرسد ریاض در مورد بازگرداندن روابط با تهران بدون شفافیت در سه زمینه کلیدی تصمیم نگرفته است: ادامه دخالت ایران در یمن، سرمایهگذاری سیاسی مداوم تهران در جامعه شیعیان سعودی و نتیجه مذاکرات هستهای با آمریکا.
روابط ایران با جهان عرب بیثباتترین و متلاطمترین روابط در کل ساختار سیاست خارجی آن است.
نگرانیهای امنیت ملی نظام، مانند به دست آوردن اهرم سیاسی در برابر اسرائیل و آمریکا از یک سو و فرافکنی قدرت و نفوذ برای گسترش زمین بازی تقابل با واشنگتن از سوی دیگر، به شکلگیری ادامه خواهند داد.
اعتراضات گسترده در ایران که از اواسط شهریور و پس از مرگ دلخراش مهسا امینی در بازداشت آغاز شد، واکنش گسترده بینالمللی را برانگیخت و وجهه و جایگاه جهانی جمهوری اسلامی ایران هرگز تا این حد پایین نبوده است. درحالیکه سیاست خارجی کشور در نوسان است.