وقتی صحبت از اشغال میشود، فرقی نمیکند که کدام دولت کشور را اداره میکند. در هر صورت اشغال ادامه دارد. در زمان رابین و پرز نیز این اشغال ادامه یافت. در زمان شامیر و بگین و نتانیاهو نیز ادامه یافت. در زمان باراک و بنت لاپید نیز ادامه یافت. اشغال بدون توجه به هویت دولت، رأیدهندگان آن و کسانی که در رأس آن قرار دارند، ادامه دارد. و حتی زمانی که دولت ظاهراً توسط کسی که تمایل خود را برای صلح با فلسطینیها اعلام میکند، ادامه مییابد؛ این وضعیت در زمانی که نخست وزیر اسرائیل (رژیم صهیونیستی) علناً اعلام میکند از تشکیل کشور فلسطین جلوگیری خواهد نمود نیز ادامه خواهد داشت.
به همین دلیل است که باید توجه داشته باشیم بیانیه دولت مبنی بر اینکه سازمانهای جامعه مدنی در کرانه باختری، سازمانهای تروریستی هستند، با برنامههایش برای ساخت و ساز در این منطقه مطابقت دارد، بهگونهای که پایان گزینه «دو دولتی» را تأیید میکند، هرچند این گزینه پیش از آن نیز مرده به حساب میآمد. در هر صورت با اعلام نفتالی بنت مبنی بر اینکه هیچ مذاکرهای با فلسطینیها صورت نخواهد گرفت و هیچ کشور فلسطینی وجود نخواهد داشت، این گزینه دیگر از بین رفته به حساب میآید.
با توجه به اینکه اشغال، شهرکسازی و سیستم آپارتاید، سیاست همه دولتهای اسرائیل (رژیم صهیونیستی) در 54 سال گذشته بوده است، نمیتوان از این نتیجهگیری فرار کرد که این صرفا سیاست این کشور نیست، بلکه سیاست مردم یهود است. مخالفان اشغال کم بوده، و تعداد آنها رو به کاهش است و هیچ قدرت سیاسی ندارند. اما این مهم است که به مبارزه با اشغال ادامه دهیم. این یک تعهد اخلاقی است و اکنون نیز مهم این است که علیه اقداماتی که بنی گانتز علیه سازمانهای جامعه مدنی در کرانه باختری انجام میدهد، فریاد بزنیم و برای معکوس کردن آنها اقدام کنیم. اما ما باید تصویر بزرگ را نیز ببینیم: اشغال با موفقیت انجام شد، برنامه شهرکسازی با موفقیت انجام شد، سیاست آپارتاید نیز در برنامه خود موفق واقع شد. اینها کارهای انجام شده است. هیچ کشور فلسطینی وجود نخواهد داشت.
پس چه چیزی وجود خواهد داشت؟ ما هنوز نمیدانیم. شاید یک دولت دو ملیتی، شاید یک فدراسیون، شاید یک کنفدراسیون. در همه این مدلها، ادامه سیاست آپارتاید و حکومت استعماری خشونتآمیز علیه یک ملت دیگر، گزینه برتر خواهد بود.
بدیهی است که مردم اسرائیل (رژیم صهیونیستی) اشغال را انتخاب کردند و خواهان آن هستند و مطمئن میشوند که در رأس آن دولتهایی قرار میگیرند که به این اهداف پایبندند، هیچ انگیزهای برای پایان دادن به اشغالگری یا علاقهای به انجام آن در هیچیک از زمینههای ایدئولوژیک، اقتصادی، اخلاقی و عملی ندارند. از آنجایی که اسرائیل (رژیم صهیونیستی) در اشغال شرایط برتری دارد، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که چنین انگیزهای از سوی فلسطینیها، در پوشش قیام مردمی علیه اشغالگری ظاهر شود.
فلسطینیها شکست خوردهاند. گاهی اوقات توسط خودشان و معمولاً به دست اسرائیل (رژیم صهیونیستی)، اما نکته اصلی این است که آنها قادر به مبارزه با اشغالگری نیستند. و در هر صورت، اگر آنها انتفاضه خونین دیگری را آغاز کنند که واقعاً باعث درد و رنج شهروندان اسرائیل (رژیم صهیونیستی) میشود، اشغال برای آن شهروندان واقعبینتر، یک ضرورت و بقا به نظر میرسد.
فلسطینیها راهی برای متقاعد کردن اشغالگران سرزمین خود به منظور توقف این کار ندارند. نه به زور و نه با اقناع. فقط دنیا میتواند این کار را انجام دهد. یعنی تنها آمریکا، اروپا، روسیه و چین توان انجام این کار را دارند. اما آیا واقعا جهان برای پایان دادن به اشغالگری اسرائیل (رژیم صهیونیستی) متحد میشود؟ در حال حاضر، چنین برنامهای عملی نخواهد شد. اسرائیل (رژیم صهیونیستی) کشور بسیار قدرتمندی است. اسرائیل (رژیم صهیونیستی) روابط عمیق و گسترده نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی با تمام کشورهایی دارد که قادرند این کشور را وادار به آزادسازی فلسطینیها کنند و یا حداقل باعث شوند شهروندانش به این فکر کنند که آیا ادامه اشغال ارزش دارد یا خیر.