بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه اسپکتیتور در مقالهای بهقلم « مارک گالئوتی» نوشت: روسیه با سرعت در امتداد جبهه خارکیف عقبنشینی میکند و تانکهای سوخته و حتی واضحتر از آن، تانکهای سالم را پشت سر خود جا میگذارد.
وزارت دفاع روسیه در حال صحبت کردن در مورد «گروهبندی مجدد» واحدهای خود است.
رسانههای رسمی در تلاشند تا فروپاشی خطوط جنگی روسیه را نادیده بگیرند یا بهدنبال راههایی برای بهانهگیری یا پوشش دادن به آن هستند، اما در هر صورت، تأثیر آن نامنسجم و قانعکننده است.
در این روند، این مشکل کلیدی ماشین تبلیغاتی تحت کنترل دولت را نشان میدهد: همه چیز به خطی بستگی دارد که از بالا میآید.
در عوض، به نظر میرسد کرملین در بهترین حالت دچار آشفتگی و در بدترین حالت، بحران است.
کرملین دو مشکل فوری دارد. اولین مورد اینکه، چگونه میتواند هر نوع روایت مثبتی را بدون توسل به فاحشترین دروغها بسازد. این همان معضلی بود که در جنگ چچن و در طول جنگ شوروی در افغانستان با آن مواجه شد: چگونه به اندازه کافی دروغ بگوییم، اما نه بیش از حد.
چالش دوم کرملین این است که چگونه نخبگان را مدیریت کند، آنهایی که بیشترین ضرر و همچنین بهترین دانش را از آنچه در حال وقوع است، دارند.
نشانه روزگار این است که رمضان قدیروف، فرمانده جنگ چچن، آشکارا در رسانههای اجتماعی شکایت کرده که «وضعیت جهنمی است» و هشدار داده که شرایط باید تغییر کند.
نمیتوان این سخنرانیهای او را جدی گرفت، زیرا سابقهای از تهدیدهای لفاظی توخالی دارد.
با این حال، وقتی قدیروف اعتراف میکند که اوضاع بد پیش میرود و سعی میکند از هدایت تهاجم فاصله بگیرد، نشانهای از فشارهای عمیقتر است. تکنوکراتها مدتهاست که از جنگ ناراضی بودهاند، اما نمیتوانند کاری برای آن انجام دهند.
حداقل، هنوز پوتین به طور جدی در معرض تهدید نیست. اما اگر او احساس کند که ممکن است وضعیت پیچیده شود، پس مسلماً ما را به قلمرو خطرناکتری میبرد. ممکن است احساس کند که چارهای جز یافتن راهی برای تشدید تنش ندارد، مبادا شکست در خارج از مرزها، منجر به دفاع در داخل خاک کشور شود.